" کات عالی بود بچهها "جونگکوک هیجان زده از اولین تجربش دستهاشو بهم کوبید و روی صندلی کنار کارگردان قرار گرفت و با چشمهایی که برق هیجان درش برق میزد به مانیتور کوچیک خیره شد و با بُهت به بازی طبیعیشون خیره شد . تجربهی اولین سکانس فیلم بردایش قطعا تبدیل به یکی از هیجان انگیزترین و به یادموندنیترین صحنهی زندگیش شده بود درست مثل اولین فیلم برداری تیزر اهنگ و اولین کنسرتی که برگزار کرده بودن .
تهیونگ پوزخندی به امگای هیجان زده زد و از اب داخل بطری که براشون تهیه شده بود نوشید . بازیگری امگای کنارش خیلی ماهرانه ، تمیز و بدون هیچ عیب و ایرادی بود . جونگکوک قطعا جز افرادی که پر از رمز و راز برای کشف شدن داشتن دسته بندی میشد . فورمون خوشبو رز جونگکوک هر چند کم بود ولی بین اون همه فورمون واضح و شفاف به مشامش میرسید . ناخوداگاه دم عمیقی از رایحه خواستنی گرفت ، دستشو روی گودی کمر امگا گذاشت و برای بیشتر بوییدن فورمونهاش چونشو روی شونش گذاشت
کوک هینی از روی نزدیکی بیش از حدشون کشید و بدنشو بیاختیار منقبض کرد . نفسهای گرمی که روی گردنش فرود میاومدن حالشو دگرگون میکردن و باعث مورمور شدن پوستش میشدن . گردن باریک ولی در عین حال زیباش یکی از حساسترین نقاط بدنش بود و یکبار هم به خاطرش با جیمین هیونگش دعواش شده بود . خیلی دوست داشت که تو اون لحظه الفایی که چونشو روی شونهاش گذاشته و انقدر بی رحمانه نفسهای گرمشو روی پوست حساسش رها میکنه ، انقدری صمیمی بودن که به راحتی تکونی به خودش بده تا اون مرد رو از خودش جدا کنه .
دستی که روی پهلوش قرار داشت ناگهانی پهلوش رو فشرد و حواسش رو از اون حس بد و مزخرفش پرت کرد ولی حرکات و لمسهای اون الفا نه تنها بهترش نکردن بلکه دقدقه جدیدی رو براش به ارمغان اوردن . دستهای گرم و فورمون دارچین مرد یه ترکیب برنده و کشنده بود ...
اتفاقات محو و گنگ اطرافش با صدا شدنش توسط کارگردان به پایان رسید و باعث شد از خلسهای که درش گیر کرده بود ازاد بشه . تازه متوجه دور شدن الفا کیم شد ، معلوم نبود که چقدر به اون حس فکر کرده که متوجه پایان یافتن همه چیز نشده بود . از نظرش قطعا تهیونگ زندگی قبلیش یه جادوگر قهار بوده که انقدر راحت توی این زندگیش فقط با یک لمس ساده تونسته بود جادوش کنه !
دست روی گردنش کشید و گیج به کارگردان خیره شد ، هیچ ایدهای نداشت که بتا کنار دستش چی ازش پرسیده .
" خیلی عذر میخوام اقای شین متوجه نشدم فکرم درگیر چیزی بود "
جواب صادقانه و معصومانه امگا ، لبخندی روی لب مرد نشوند .
ESTÁS LEYENDO
BL actors
Fanfic« در حال اپ » جئون جونگکوک ، امگای خوانندهای که برای اولین بار در خواست بازی توی یک سریال بیال رو قبول میکنه چی میشه اگه پارتنر سریالش یعنی کیم تهیونگ الفا، بازیگر مشهوری که همه عاشقش میشن یک شرط برای همبازی شدن باهاش بذاره و اون شرط اینکه که به...