Ch 5 : live

150 34 41
                                    


حتما توضیحات نوشته‌های پایان چپتررو بخونید مهمه و اگر نه هیچی از چپتر‌های بعدی نمی فهمید !

" همگی خسته نباشید، سخت کار کردید امیدوارم که طی این سه روز خوب استراحت کنید و با انرژی چند برابر سر فیلم برداری حاضر بشید . رسما پایان اخرین جلسه فیلم نامه خوانی رو اعلام میکنم "

همه حضار با صدای بلندی خسته نباشید گفتن و اتاق رو ترک کردن
جونگکوک در حالی که به بدنش کش و قوسی میداد از گوشه‌ی چشمش به منیجر مضطربی که کل اتاق رو با قدم‌هاش متر میکرد از نظر گذروند
با توجه به رفتاری که از بتا مشاهده میکرد مسئله‌ی مهمی پیش اومده بود
با نزدیک شدن جیسونگ جرعه‌ای از نوشابه‌اش نوشید و با ابرو‌هایی که حالا بالا رفته بود منتظر بهش خیره شد ، جیسونگ مردد نگاهی به اطرافش انداخت و با دور بودن الفا کیم و الفا جانگ زمزمه‌وار جوری که فقط کوک بشنوه گفت

" جونگکوکا، نامجون تو دردسر افتاده ، مثل اینکه عکساش با جین پخش شده و داره هیت میگیره الان از کمپانی بهم زنگ زدن و گفتن برای پنهون کردن این قضیه میخوان از تو استفاده کنن چون صدر همه خبر‌ها گروه بعد نامجون فعلا تویی ... میتونی یه لایو با اقای کیم و جانگ بری ؟ قطعا میترکونه لایوتون اینطوری حواسا از نامجون پرت میشه "

جونگکوک نیازی به فکر کردن تو خودش نمیدید ، اون قطعا بدون هیچ فکری باید قبول میکرد چون ارزش نامجون و جین هیونگش خیلی بیشتر از یه لایو بود

با تکون دادن سرش موافقت خودش رو اعلام کرد و با کمی تردید به طرف دوتا الفایی که داشتن باهم دیگه حرف میزدن رفت ، گلوش رو صاف کرد و با مظلومیت و خجالت ساختگی رو به دو الفا در حالی که با نوک کفشش روی زمین طرح‌های فرضی میکشید گفت

" تهیونگ ، هوسوک هیونگ میشه باهم دیگه یه لایو بریم ؟"

جونگکوک بدون اینکه حتی یه دلیل برای حرفش بیاره خواستش رو بیان کرد . تَه دلش از بابت هوسوک راحت بود طی این چند روزی که درگیر فیلم‌نامه خوانی بودن الفای خوش انرژی روبه‌روش پایه تمام شیطنت‌هاش بود برخلاف الفای غالب عبوس.

درسته که هر روز رابطشون بهتر از قبل میشد ولی بازم اون الفای حوصله سر بر قصد همکاری کردن باهاش نداشت . هیچ وقت نتونست فلسفه تهیونگ فقط از امگا‌ها دوری میکنه رو بفهمه اون که از اول هم گفته بود باهاش کاری نداره و صرفا اون رو یه دوست میبینه پس مشکلش چی بود ؟ ای کاش اون هم کمی از هوسوک یاد میگرفت

نگاه هیجان زده و براق الفا جانگ بیانگر همه چیز بود ولی چشم‌های خنثی و سلطه‌گر تهیونگ هیچ چیزی رو ساتع نمی‌کرد ، چشم‌های مرد مثل یه شیطان مرده ، بی‌احساس، خبیث و اتشین بود .

BL actorsWhere stories live. Discover now