از دستتون خیلی ناراحتم ... وضعیت ووت‌ها افتضاح بود ، مرسی از این همه لطفی که بهم کردید
جونگکوک پوزخند صدا داری زد و دست‌هاشو قلاب هم کرد . پس دلیل رفتار بی‌منطق الفا روبه‌روش لرزیدن دلش بود ؟ چه مسخره !
عصبی پلکی زد و چشم‌هاشو مالید . عصبی و دلخور بود ، قطعا اگه فرد روبه‌روش جیمین بود تا الان هزار بار سلاخیش کرده بود و اسون نمی‌بخشیدش . اون تهیونگ عوضی چطور جرعت کرده بود به خاطر همچین دلیلی چند روز فکرشو درگیر و با روح و روانش بازی کنه . اخمی ما بین ابروهاش نشوند و مثل خرگوش کیوتی که انگار هویجشو دزدیده باشن شروع به غرغر کردن کرد
" تهیونگ شی رفتارتون غیر قابل قبول بود . تو هیچ میدونی من چقدر به خاطر رفتارت خودخوری کردم ! تو هیچی نمیدونی چون تو یه ادم اور تینکر نیستی . لطفا از این به بعد هر چیزی که شد بهم بگو یا حداقل بگو که میخوای تنها باشی اینطوری باز درد افکارم خیلی کمتره . واقعا رفتارت غیر حرفه‌ای بود "
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و ناباورانه پرسید
" یعنی باهاش هیچ مشکلی نداری ؟ نمیترسی که عاشقت بشم ؟ "
" نه ! چرا باید مشکل داشته باشم ؟ دلت لرزید که لرزید چیز خاصی نیست ... حداقل به این معنی نیست که عاشقم شدی و این یه چیز طبیعیه منم تو طول زندگیم چند باری دلم لرزیده ، برای همه اتفاق میوفته زیادی فکرتو درگیرش نکن . "
امگا قصد داشت با این حرفش به الفای بفهمونه که اتفاق خاصی نیوفتاده ولی قرار نبود اعتراف کنه که اونم دلش برای مرد لرزیده ، حداقل این یکی باید راز میموند ...
تهیونگ لبخند محوی زد و سر تکون داد با تقه‌ای که به در خورد و ورود میکاپ ارتیست و هیراستایلیست امگا اهی کشید و گفت
" ممنونم کوک و بازم ببخشید "
جمله کوتاه و خشک تهیونگ مثل همیشه بود ولی جونگکوک میدونست توی این جمله چه احساساتی پنهانه . درسته تهیونگ همین قدر ساده معذرت خواهی کرده بود ولی بخشش امگا رو بدست اورده بود .
________________________________
سرشو روی پای جیمین گذاشت و به چهره اخمو و جدیش خیره شد . سکوتی که توی فضا حکم فرما شده بود با صدای برخورد خودکار پسر با دفترچش شکست
" بالاخره تموم شد !"
جونگکوک لبخندی زد و دفترچه رو از دست هیونگش گرفت و شروع به خوندن موسیقی که پسر نوشته بود کرد و در نهایت بعد از تموم شدنش سوتی زد و یک ضرب بلند شد .
" شت عالی بود هیونگ کی میخوای منتشرش کنی ؟ "
جیمین نوازش‌‌وار دستی روی سر دونسنگش کشید
YOU ARE READING
BL actors
Fanfiction« در حال اپ » جئون جونگکوک ، امگای خواننده‌ای که برای اولین بار در خواست بازی توی یک سریال بی‌ال رو قبول میکنه چی میشه اگه پارتنر سریالش یعنی کیم تهیونگ الفا، بازیگر مشهوری که همه عاشقش میشن یک شرط برای همبازی شدن باهاش بذاره و اون شرط اینکه که به...
