part⁹:حامله

413 85 60
                                    

جونگ‌کوک تو مدرسه حضور داشت
دفتر اسامی حاضر که اینو ثابت میکرد
ولی کل فکر و ذکرش پیش جیمین بود
اگه دوباره موج هیتش شروع میشد چی؟
اگه حالش بد میشد چی؟
اگه میرفت بیرو...اگه میرفت بیرون چه اتفاقی می افتاد؟
اگه یه آلفای لعنتی به هیونگش نزدیک میشد و امگای تو هیت ازش استقبال میکرد چی؟

خودکاری که داشت بین دندوناش له میشد رو روی میز کوبید و بلند شد و به سمت کلاس تهیونگ رفت
به تهیونگ با هودی(که بخاطر نپوشیدن لباس فرم هر روز از معاون لی فحش میشنید) به پشتی صندلیش تکیه داده بود و داشت توی گوشیش میگشت نزدیک شد
کوک:تهیونگ؟
تهیونگ نظرش به بچه خرگوشی که انگار زیر بارون مونده بود جلب شد
گوشیشو خاموش کرد و توی جیب هودیش انداخت
ته:چیه جئون؟
جونگ‌کوک صندلی جلوی تهیونگ رو عقب کشید و روش نشست
کوک:راستش نگران جیمین هیونگم
ته:نگران چیش؟
کوک:نگران اینکه به حرفم گوش نده و بره بیرون و...
نتونست ادامه حرفشو به زبون بیاره
تهیونگ ابرو هاشو بالا انداخت
ته:جیمین مراقب خودش هست..حتی توی هیتم فکر نکنم انقدری از خود بی خود بشه که همچین کاری کنه..اون زیادی....محتاطه

کوک آب دهنشو قورت داد و به پیشنهاد بی شرمانه ای امگای جیمین دیشب بهش داده بود فکر کرد
نه اینکه بدش بیاد
حتی برعکس آلفاش ازش استقبال میکرد و این جونگ‌کوک رو میترسوند
توی هیت،برای امگا فرقی نمیکرد آلفای روبروش غریبه باشه یا دونسنگش
و آلفای مقابلش نمیتونست یا حتی نمیخواست خودشو کنترل کنه
کی از یه هلوی آماده که بخواد بپره تو گلوش بدش میاد؟
جونگ‌کوک؟جونگ‌کوک گوه میخورد با هفت جد و آبادش.همین که دیشبم جلوی خودشو گرفت نمیدونست باید تو درگاه کدوم معبد نذری پخش کنه
ولی اینارو به تهیونگ نمیتونست بگه

تهیونگ به قیافه داغون جونگ‌کوک نگاه کرد
ته:میخوای درباره چیزی که به این حال و روزت گذاشته صحبت کنیم؟
آره...میخواست
ولی چیزیو که خودشم نمیدونست چطور به تهیونگ میگفت؟
به راحتی
کوک:فکر کنم داره از جیمین هیونگ خوشم میاد
ب

را شفاف سازی بیشتر ادامه داد
کوک:نه مثل هیونگ و دونسنگ
تهیونگ خندید
ته:مسخره نباش جئون من جدی پرسید
به قیافه زار جونگ‌کوک نگاه کرد و کم کم به اینکه جریان جدیه پی برد
و فقط چند ثانیه طول کشید تا صداش کل مدرسه رو بلرزونه
ته:چیییییی

جونگ‌کوک سریع جلوی دهن تهیونگ رو گرفت و با سرش از همکلاسیای تهیونگ که حالا حواسشون به اونا جلب شده بود معذرت خواهی کرد
تهیونگ دست کوک رو از جلوی دانش کنار زد
ته:چه کصشعری داری تفت میدی؟
کوک:خفه شو شل ناموس جنی بفهمه کونت میزارم
جنی:چیو قراره من بفهمم؟
تهیونگ و جونگ‌کوک کمی بالا پریدن
تهیونگ دهنشو باز کرد تا چیزی بگه به جونگ‌کوک نگاه کرد که با نگاهش تهدیدش میکرد این وضعیتو جمع کنه
ته:عااا اینکه...جونگ‌کوک
جنی دست به سینه به دوتا آلفا نگاه میکرد و منتظر جواب بود
جنی:جونگ‌کوک چی؟
ته:جونگ‌کوک اون..اون...یه امگارو زده حامله کرده
جنی:چییییی
کوک:چیییییی؟

‌.
.
.

وارد خونه شدن
جونگ‌کوک بدون اینکه اهمیتی به جنی، عصبانیتش و حرفایی که قرار بود بزنه به سمت اتاق جیمین پرواز کرد
درو باز کرد
جیمین نیم خیز شد تا ببینه کی اومده با دیدن جونگ‌کوک بدون دلیل مشخصی بغضش گرفت
دستاشو باز کرد
جیمین:بغل
جونگ‌کوک سریع خودشو به جیمین رسوند و بغلش کرد
دمای نسبتا بالای بدنش رو میتونست حس کنه
با فهمیدن اینکه جای جیمین راحت نیست خودش روی تخت نشست و جیمین روی پاهاش کشید و مجددا بغلش کرد

جیمین بینیشو روی گردن جونگ‌کوک کشید و با آرامش رایحه قهوه که به دلیل نابالغ بودن آلفا خیلی واضح نبود بویید
لبخندی زد
بدنش واقعا آروم بود ولی تو مغزش داشتن فریاد میکشیدن
از این احساس جدیدی که داشت...وحشت میکرد

جیمین همچنان با رایحه جونگ‌کوک خوش بود دستشو دور کمر جیمین محکمتر حلقه کرد
کوک:امگا کوچولو دلش برام تنگ شده بود
جیمین دستاشو دور گردنش حلقه کرد و همونطور که سرش تو گردن کوک بود چند بار آروم سرشو بالا پایین کرد
نمیدونست...نمیدونست چرا
ولی وابستگی شدیدی رو به جونگ‌کوک حس میکرد

جنی وارد اتاق مشترکش با جیمین شد
با دیدن امگایی که تو بغل برادرش نشسته ابروشو بالا داد ولی زیاد براش اهمیتی نداشت
این دوتا همیشه تو هم بودن
جنی:حالت بهتره شکلات؟
با دیدن آروم بودن جنی برای کوک حدس اینکه تهیونگ سوتفاهم هارو حل کرده سخت نبود
جیمین:آره ولی حس میکنم دارم آتیش میگیرم
کوک کمرشو نوازش کرد
کوک:آب پرتقالتو خوردی؟میخوای بازم برات درست کنم
برای جیمین دل کندن از بغل کوک سخت بود
آب پرتقال VS جونگ‌کوک
جیمین:آره میخوام
آب پرتقال WIN

****************************
سلام سلام
این پارت اتفاق خاصی نیوفتاد ولی پارت بعد شاید شاااااید یه اتفاقایی بیوفته😈😂
و ممنونم که شرطا رو زود رسوندید
اگه شرطا برسه شاید آخر هفته هم یه پارت آپ کردم
شرط آپ
ووت:۵۰
کامنت:۵۰

kookmin | Orange juiceWhere stories live. Discover now