part¹²:جرعت حقیقت

401 83 129
                                    

تقویم روز مهمیو نشون میداد
روز تولد جیمین
روز اعتراف؟شاید
شایدم نه چون جونگ‌کوک از صبح ۳ بار بالا آورده بود
خودشم نمیتونست تشخیص بده بخاطر دسر خاویار و خامه جنی اینطوری شده یا از استرسه

همونجا جلوی در دستشویی رو زمین نشست به هر حال ۱۰ دقیقه دیگه باز قرار بود بدو بدو برگرده پس تصمیم گرفت انرژیشو هدر نده

تهیونگ یکی از قیلی ویلی هایی که برا تزئین تولد جیمین بود رو مثل زنگوله به گردنش انداخته بود
ته:بادا بادا مبارک بادا..چطوری شادوماد

کوک که با اون حال خرابش شادوماد به مزاجش خوش اومده بود با بیحالی ولی خنده دو انگشتشو به پیشونیش چسبوند
کوک:قرار شد لیسا بره دنبال جیمین؟
ته:نگرانی قانومی شده اوخودا
جونگ‌کوک با نفس نفس تهیونگ رو هل داد
کوک:بکش کنار گاگول چه ک...عووووق
دستشو جلو دهنش گرفت و سریع در دستشویی باز کرد و خودشو داخل پرت کرد
.
.
.
همه چی آماده و طبق روال بود
خوراکیا
نوشیدنی ها
مهمونا که همشون از دوستای نزدیکشون بودن
کادو ها و همه چیز آماده بود
همه چی به غیر از اصل کاریا
جونگ‌کوک بعد از اینکه کل محتویات معدشو بالا آورده بود حالش بهتر بود
و جیمین که هنوز نرسیده بود
جونگ‌کوک کت و شلوارشو مرتب کرد و به طرف تهیونگ که با چند نفر از همکلاسی های دوران راهنمایی گپ میزد رفت
کوک:جیمین هنو نرسیده
تهیونگ معذرت خواهی کوتاهی از دوستاش کرد و به طرف کوک برگشت
ته:به لیسا پیام دادم دارن میرسن

جونگ‌کوک سرشو بالا پایین کرد و نفسشو بیرون داد
تهیونگ دستشو چند بار رو شونش زد و کراواتشو مرتب کرد
ته:همه چی خوب پیش میره نگران نباش
جونگ‌کوک مثل سکته ایا نگاش میکرد
کوک:چرا اینطوری شدی؟
لبخند مهربانانه تهیونگ خشک شد
ته:حتما باید زنتو بگام عفونت زاده؟
قبل اینکه جونگ‌کوک دندوناشو برای تهیونگ بیرون بده صدای تشویق بالا رفت
ضربان قلب جونگ‌کوک هم با فهمدین اینکه جیمین اومده و تشویقا بخاطر اونه همینطور

آب دهنشو قورت داد و به طرف در برگشت
نمیتونست
واقعا نمیتونست
جیمین موهاشو بلوند کرده بود و با اون لباس سفیدش شبیه فرشته ها شده ب...
کوک:خدایا کمک
تهیونگ خنده لجنانه ای زده بود و به شونه جونگ‌کوک میکوبید
ته:ببین قانومی چه کرده همه نگاها روشه
جونگ‌کوک بلاخره نگاهشو از جیمین که تقریبا چند ثانیه ای میشد متقابلا به جونگ‌کوک زل زده بود گرفت و نیم نگاهی به اطراف انداخت
کوک:هیونگ من نمیتونم...اگه ازم خوشش نیاد چی؟اگه همه چیو به گا بدم چی؟اگه ازم متنفر شد چی؟دیگه نخواد منو ببینه چی؟

گوشه لب تهیونگ ناخواسته بالا رفته
ته:باعشه خوددانی نگو بهش...ولی جئون یه نگاهی به اون آلفا مو قرمز بنداز اسمش جونهیونه از دوران راهنمایی رو جیمین کراش بود الانم داره با چشماش میخورتش...به من چه به من ربطی نداره ها ولی اون آلفایی که داره میره سمت جیمینم اسمش لینوعه و محض اطلاعت یه بار سر جیمین نزدیک بود چاقو بخوره...باعشهههه تو نگو میدون رو برا مردای واقعی خالی کن

kookmin | Orange juiceWhere stories live. Discover now