همدیگه رو عمیق میبوسیدن
جونگکوک کمر جیمینو محکم گرفته بود و به خودش چسبونده بود
باورش نمیشد بلاخره جیمین هیونگش تو بغلشه
زبونشو رو دندونای جیمین کشید
جیمین چنگی به موهای آلفا رد و دهنشو باز کرد تا به زبون آلفاش اجازه پیشروی بده
جونگکوک جیمینو به کمد چسبوند تا بهتر بتونه ببوستش
جیمین گازی از لب کوک گرفت تا یکم ازش فاصله بگیره و بتونن نفس بکشن
هردوشون نفس نفس میزدن
جونگکوک خندید و با انگشت کوچیکش موهای بلوند جیمینو از جلوی چشماش کنار زد
کوک:انقدر خوشگلی که حس میکنم دارم میمیرمسرشو پایین برد و چونه هیونگشو بوسید
بعد از اون زیر گلوشو بوسید
دستاش داشت میلرزید
با همون دستای لرزونش صورت امگا رو قاب گرفتسرشو تو گردنش دفن کرد و دم عمیقی از رایحه هلویی امگاش گرفت
بوسه ای رو همون ناحیه گذاشت و بعد بین لباش گرفت و مکیدش
چشمای جیمین نا خودآگاه بسته شد و به موهای کوک چنگ زد
نفس عمیقی کشید تا ناله نکنه
جونگکوک یکم فاصله گرفت و با خماری به گردنش که مارک روش به چشم میزد نگاه کردکوک:میخوام خیلی جنتلمن باشم ولی نمیتونم ولت کنم...نمیتونم جیمین
و دوباره لبای جیمینو بین لباش گرفت و مکید
دستشو زیر باسن جیمین برد و بلندش کرد تا گردنش درد نگیره
جیمین پاهاشو دور کمر کوک حلقه کرد
کوک:بریم رو تخت؟جیمین چند ثانیه نگاهش کرد
جیمین:رو تخت؟
جونگکوک ریز خندید
کوک:فقط میخوام تا میتونم ببوسمت..غلط اضافه ای نمیکنم قول میدم
لبخندی زد و سرشو به نشونه تایید تکون داد
همونطور که امگاش تو بغلش بود به طرف تخت رفت و جیمینو روش گذاشت
فاصله گرفت تا به اون اثر هنری نگاه کنه و مطمئن بشه که خواب نیست
جیمین لب پایینشو گاز گرفت
زیر نگاه خیره جونگکوک داشت ذره ذره آب میشد
آروم لب زد
جیمین:کوکجونگکوک به خودش اومد و رو جیمین خم شد
برای بار nام تو اون شب تکرار کرد
کوک:خیلی زیبایی
جیمین دستاشو دور گردنش و پایین کشیدش تا دوباره اون لبای باریکو روی لبای حجیم خودش حس کنه
هیچکدوم نمیتونستن از همدیگه دل بکنن
جونگکوک لباشو از بین لبای جیمین جدا کرد و کل صورتشو بوسید
دوباره به طرف گردنش رفت
و لیسی به جای مارکش زد و دوباره همون نقطه رو مکید
جیمین پاهاشو دور کمر کوک حلقه کرد
صورت جونگکوک رو از گردنش جدا کرد و لباشو به لبای آلفاش چسبوند
جونگکوک بین بوسه لب زد
کوک:جیمین...جیمینم
بوسه دیگه ای رو لباش گذاشت
کوک:باید تموم کنیم...اگه ادامه بدیم نمیتونم خودمو کنترل کنم
جیمین با چشمای بسته سرشو تکون داد و دوباره لباشونو به هم وصل کرد
جیمین:آره باید تمومش کنیم
لیسی به لبای جیمین زد
کوک:آره ولی...فقط یه بار دیگه
جیمین بین بوسه خندید و زبونشو داخل دهن آلفا فرو برد
قبل از اینکه اون"یه بار دیگه"شون تموم بشه در باز شد
جنی:عاح سرم درد گ....لجنای کثافت دارین چه گوهی رو تخت من میخورین؟
.
.
.
مهمونی تموم شده بود
یعنی میشه گفت جنی تمومش کرد
آهنگو خاموش کرد و بعد از روشن کردن چراغا رفت و روی میز غذاخوری که روش انواعی از نوشیدنی و اسنک نصفه نیمه بود وایساد
جنی:مهمونی تموم شد دیگه برین خونتون
صدای اعتراض جمعیت که با دیس لایک بهش اوووو میدادن بلند شد
جنی:اووو؟ اوووو؟یونتان بخورشونفلش بک دیروز
تهیونگ با شکم باد کرده در حالی که دستشو زیر شکمش گذاشته بود وارد خونه شد
لیسا و جونگکوک که در حال مار و پله بازی کردن بودن با دیدن وضعیت تهیونگ چند ثانیه سکوت کرده و بعدش از خنده همدیگه رو گاز میزدن
لیسا: هیت شدی تو خیابون ناتت کردن؟
کوک:پدرش کیه بی ناموس؟تهیونگ دندوناشو بیرون داد
ته:جنی خونه نیست؟
جنی:چطور؟
تهیونگ از ترسش تو جاش پرید که باعث شد صدایی مثل "هاپ" از شکمش بیرون بیاد و خونه رو دوباره تو سکوت ببره
ته:چیز...ی..یکم گش..گشنمه
خواست فرار کنه که جنی گوشه کتشو گرفتجنی:لازمه چیزی بهمون بگی؟
تهیونگ با قیافه تاتا مایک به جنی نگاه کرد
ته:اگه بگم قول میدی گوشمو نپیچونی؟
جنی ابرو هاشو بالا داد
ته:باشه..باشه میگم
با دستای لرزون یه چیز پشمالو از زیر لباسش بیرون آورد
جونگکوک و لیسا با هیجان رو زانو هاشون نشسته بودن که ببینن چیه
با پارس کوتاهی که سگ پشمالو کرد جنی لبخندی زد
جنی:ای جانم چه کیوته..چطوری این گوسفندو پیدا کردی؟
تهیونگ با گیجی نگاهش میکرد
ته:جنی این یه سگه
جنی سگ رو بغل کرد و آروم نوازشش میکرد
جنی:با سگه بودمجونگکوک از خنده روی زمین دراز کشید و لیسا هم روی اون افتاد
کوک:این خیلی خوب بود عااااح
بعد از چشم غره ای که به اون دوتا آلفا رفت به سمت جنی برگشت
ته:انتظار این رفتارو ازت نداشتم...فکر میکردم عصبانی بشی
جنی:چرا؟از بچگی دلم میخواست به جای جونگکوک یه سگ داشته باشم
این بار نوبت آلفای دیگه بود که به جونگکوک پوکر فیس بخنده*****************************
سلام سلام
چطورین یا نه؟
این پارتو دوست داشتین؟حتما نظرتونو بگید همه کامنتا رو میخونم و به همشون جواب میدم
شرط آپ:همه پارت هایی که تا الان آپ شدن به ۶۵ ووت برسن
دوستون دارم تا درودی دیگر بدرود❤️😂
DU LIEST GERADE
kookmin | Orange juice
Fanfictionماجرا های یک اکیپ خرا...اهم شلوغ دبیرستانی که یه مدرسه رو به گ...فنا دادن و احساسات متفاوتی که بین آلفا و امگای اکیپ شکل میگیره کاپل:کوکمین first kiss :part¹² ژانر:کمدی.مدرسه ای.عاشقانه.اسمات