part seven

70 8 12
                                    

➤; ᴡᴇʟᴄᴏᴍᴇ ᴛᴏ ᴛʜɪs ʙᴏᴏᴋ.↶

𝐍𝐨𝐰 𝐥𝐨𝐚𝐝𝐢𝐧𝐠. . .

𝓝𝓪𝓶𝓮 𝓸𝓯 𝓹𝓪𝓻𝓽: "سگ سیاهᥫ᭡ 

​​​​​𝓦𝓻𝓲𝓽𝓲𝓷𝓰: "ایـــموگـــــــی✧⿻

𝓔𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻:"ایـــموگــــــی༻

↠ⁿᵉˣᵗ ˢᵒⁿᵍ ↺ ʳᵉᵖᵉᵃᵗ ⊜ ᵖᵃᵘˢᵉ

↻ ◁ II ▷ ↺

فردای آن روز شوم، هری و هرماینی مثل همیشه به سوی کلبه ی هاگرید حرکت کردند تا احوال او را جویا شوند.هرچند میدانستند که چقدر ناراحت است؛ بدتر از همه این بود که می دانستند کار خاصی هم نمی توانند برای ناراحتی هاگرید بکنند. 

-«هری!»

هرماینی با ترس و تعجب هری را صدا زد و به عقب حرکت کرد.هری که از لحن و کار هرماینی تعجب کرده بود،پرسید: «چی شده؟»

هرماینی به پشت سر هری اشاره کرد و هری فورا مانند او به پشت سرش نگاه کرد.سگ سیاه و نسبتا بزرگی در چند متری هری ایستاده بود.روی بدنش جای خراش و زخم های زیادی بود؛ هری با خوشحالی به سیریوس نگاه کرد.سیریوس دور هری میچرخید و زبانش را بیرون انداخته بود.

هرماینی هنوز عقب میرفت؛ بعد از چند ثانیه انقدر عقب رفته بود که نزدیک بود به یکی از مجسمه های سنگی برخورد کند. هری متوجه رفتار هرماینی شد و با پوزخند گفت: «درسته، بهت حق میدم که فکر کنی اون یه سگ وحشیه...ولی درواقع اون اصلا سگ نیست.»

هرماینی چشم هایش را درشت کرد و گفت: «یعنی چی که سگ نیست؟»

سیریوس به سمت جایی دوید و از رفتارش مشخص بود که میخواهد هری به دنبالش برود.هری به هرماینی نگاه کرد و گفت: «باید بریم دنبالش...بعد میفهمی معنی حرفم چی بود.»

هرماینی که کنجکاو به نظر میرسید به گفته ی هری عمل کرد و دنبال سیریوس رفتند. از طرفی بنظر نمی رسید سگ خطرناک باشد زیرا با هری صمیمی رفتار می کرد. 

به درخت ترسناکی رسیدند.همان درختی که هری در سال دوم نزدیک بود، توسط آن کشته شود؛درخت آماده ی حمله بود. همان لحظه سیریوس چنگ هایش را در یکی از شاخه های درخت فرو برد،درخت آرام ایستاد.

هری و هرماینی به سوراخ نسبتا بزرگی که در درخت وجود داشت نگاه کردند؛ سیریوس اول وارد سوراخ شد، سپس هری و هرماینی وارد سوراخ شدند.

بعد از طی کردن پله های طولانی به یک دوراهی رسیدند.سیریوس وارد راه سمت چپ شد؛چند قدم که برداشتند به یک نردبان کوچک رسیدند که در بالای آن دری قرار داشت. سیریوس بالاخره تغییر شکل داد و به انسان تبدیل شد.بهتر از چند ماه قبل بنظر میرسید؛ هرماینی تقریبا نزدیک بود که از حال برود.تعجب آور بود که چطور توانست خودش را کنترل کند. 

Save me~DrarryWhere stories live. Discover now