نوع: سناریو
کاپل: هیونسونگ
ژانر: اسلایس آف لایف، رمنس، آنگست
—————————
سلام جيسونگ. نامهای برات مینویسم که میدونم هیچوقت به دست صاحبش نمیرسه و کسی برای خوندنش در انتظار نیست. میخواستم بهت بگم عزیزترینم، تو بیاحساس نبودی! وجودت سراسر عشق بود اما عشقی متفاوت. من عشق و احساس رو توی چشمهات دیدم؛ وقتی اولین بار دیوارهای خونهمون رو رنگ کردیم، وقتی باریستا قهوهات رو به موقع میآورد، وقتی خورشید جای خودش رو به ماه میداد و رنگهای جدیدی آسمون رو رنگآمیزی میکردن، وقتی گربهای که به سمتت اومده بود خودش رو به پاهات میکشید و به نشونهی دوستی سرش رو نزدیک دستت میبرد، من احساساتی رو توی چشمهای تیرهات دیدم که از هر عشقی زیباتر بود. شاید... شاید فقط ما برای هم مناسب نبودیم؟ شاید لبهای تنهامون سرنوشت هم نبودن یا قلبهامون به هم گره نخورده بودن. با اینکه هردو از حالمون باخبر بودیم، تظاهر کردیم و اون تظاهر تبدیل به عادت و خاطرات شیرین شد؛ خاطراتی که با یادآوریشون هنوز هم مثل بوی قهوه کامم رو شیرین میکنن و قلبم رو گرم.
عشق؟ همونطور که بهت گفتم هنوز هم بهش باور ندارم، پس بیا امیدوار باشیم هردو بتونیم دلیلی برای تبسم درخشانتر پیدا کنیم...
امیدوارم دوباره باهم روبهرو بشیم؛ اما نه توی این دنیا، بلکه توی تناسخ دیگهای با روح من و تو.
بیا به جای شمع و پروانه، گل و پروانه باشیم.
به جای ماه و خورشید، ماه و ستاره باشیم.
به جای کاغذ و قیچی، کاغذ و سنگ باشیم...
عزیزترینم، مواظب خودت و قلبت باش.
— از طرف پسرى كه از قهوه متنفر بود اما به خاطر تو به كامش شيرين میاومد.

DU LIEST GERADE
Skz Au
Fanfictionسناريو+فنسى+(وانشاتا توى بوكهای جدا آپ میشن) از كاپلهاى مختلف و ژانراى متفاوت استریکیدز♡︎