Belongs to me! 2[Chansung]

249 25 6
                                    

نوع : سناریو کوتاه«پارت دوم»
كاپل : چانسونگ
ژانر :*سلف هارم و خودكشى* انگست
(شايد براى هركسى خوشايند نباشه)
————————————————
نگاهى به مچش انداخت، پانسمان هنوزم سفيد بود و نيازى به تعويض نداشت. الان پنج ماهى می‌شد كه با کریستوفر بنگچان زندگى می‌کرد و به هر روشى كه می‌شد تلاش به خودكشى كرده بود، اما چان هربار به طرز اسرارآميزى نجاتش ميداد و نميذاشت بميره؛ اون فقط می‌خواست چشمهاش رو ببنده تا همه‌چیز تموم شه، تحمل این دنیا و آدم‌هاش برای جیسونگ زیادی بود. اينبار دقيقا زمانى كه اخرين قطره‌هاى خون توی اب وان ميچكيدن چان جيسونگ رو پيدا كرده بود و از مرگش جلوگيرى كرده بود. اون پسر شیطان صفت خودش پسر رو میشكوند و خودش دوباره تعميرش میكرد، دقيقا مثل يك اسباب بازى.
جعبه‌ى كمك‌هاى اوليه رو سر جاش گذاشت و كنار جسم خيس جيسونگ نشست و تن بى‌حس و لرزون پسرك رو به اغوش كشيد.

"بهت كه گفتم بدون اجازه ى من اجازه ندارى بميرى... اينبار تلاشت از دفعه‌هاى قبل بهتر بود!"
دستى به موهاى پشت كردن پسر كشيد.
"تحسينت می‌كنم، رگ اصليتو بريده بودى! اما لباس‌هات تنت بودن و بادیگاردا شک کرده بودن؛ يادت رفته بود در حمام رو قفل كنى تا كسى نتونه بهت دسترسى داشته باشه، هنوزم احمقی هان جیسونگ."

چان با لبخندى كه بر لب داشت موهاى پسر رو نوازش ميكرد اما جيسونگ اونجا نبود، فقط جسمى بود كه مثل عروسكى خيمه شب بازى كنترل ميشد.
موهاى خيس جيسونگ رو كنار زد و روى پيشونيش بوسه اى زد:
"این رو به خاطر بسپار، تا وقتى من نخوام نميتونى بميرى، مگر اینکه خودم بکشمت."

Skz AuTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang