part6

103 25 5
                                    


تهیونگ که به سمت شرکت دور زده بود بعد از ۱۵ دقیقه به شرکت رسید

ولی چیز عجیبی رو دید... جلو در شرکت سه تا الفا داشتن ی امگارو اذیت میکردن حالا که داشت بیشتر نگاه میکرد دید که اون جونگکوکه و صدای کمک خواستش میاد

+کمککککک، ولم کن عوضییی

_داری چه غلطی میکنی ؟؟؟

&اوه میبینم که جفت نداری ولی یه الفا اومده نجاتت بده

_دهنتو ببند احمق

تهیونگ تا میتونست اون سه تا الفا رو کتک زد اون خیلی قدرت بدنی بالایی داشت و حالا هر سه تا الفا رو زمین افتاده بودن

_ببینمت..فاک داری میلرزی

+ولم کن لعنتی، دستتو بکش دیگه خسته شدم معنی کارای مسخرت چیه ؟؟؟؟ سرم داد میزنی بهم اسیب میزنی بعد خودت پانسمانش میکنی مجبورم میکنی چند برابر قدرت بدنیم واست کار کنم، تا ساعت ۱۱ شب شرکت بمونممممم ، تو این هوای سرد یخ بزنمممم بعد یه مشت الفا هیز احمق میریزن سرم ببرن بم تجاوز کنن میای نجاتم میدی؟؟؟؟

من دیگه خسته شدم باشه اگه میخواستی کاری کنی تو شرکتت کار نکنم چرا از روز اول استخدامم کردی؟؟؟

هققق..من دیگه نمیتونم..خسته شدم

تموم مدت تهیونگ ساکت بود و هرچی که پسر بهش میگفت رو قبول داشت ولی وقتی صدای گریه پسر رو شنید نتونست تحمل کنه و محکم اونو بغلش کرد

_هیشش...دیگه تموم شد..منو ببخش من دچار سو تفاهم بزرگی شده بودم..هیش تموم شد قول میدم

+هقق..سردمه

_بیا بریم تو ماشین بخاریو روشن میکنم گرمت بشه

پسر کنارش تو ماشین نشسته بود و تهیونگ کتش رو روی پسر انداخته بود ولی بدن پسر هنوز میلرزید و سردش بود

دستشو به پیشونی امگا نزدیک کرد و متوجه شد علارغم اینکه خیلی سردشه داره توی تب میسوزه

_فاک..خیلی تب داری باید بریم بیمارستان اینطوری نمیشه

+من..هق..اون الفاهای احمق..دستش..باید برم حموم..هقق از خودم چندشم میشه هقق...

_هی هی اروم باش ... باشه اول میریم خونه من

باید بهت دارو بدم بعدشم دوش بگیر

اگه حالت بهتر نشد میریم بیمارستان ..باشه؟

امگا سرشو به نشونه تاکید تکون داد


_چه عالی شد..اجوما امشب سوپ پخته میتونم واسه جونگکوک گرم کنم حالش بهتر شه

جونگکوک یه ساعت بود که روی تخت الفا خوابیده بود البته بعد از اینکه با کلی گریه کردن دوش گرفته بود ..واقعا اون الفاها واسش خاطره وحشتناکی شده بودن

clumsy omegaWhere stories live. Discover now