ميدونم هري ميدونم اما من من نميدونم چرا دارم ميميرم وقتي حتي يكي نگات ميكنه صداي شكستن منو به خودم اورد و حرفام با خودم قطع شد
هري همونطوري كه شونه هامو نگه داشته بود گفت :
من برم ببينم صداي چي بود
ول كردو وفتمنم همونطوري با بغض خيلي زيادم تنها موندم
ماريا :خانم خانم به خدا ببخشيد ببخشيد
هيچي بهش نگفتم و برگشتم سمتش
ماريا :نميدونستم دوست پسرِشمان اقا
_اقا دوست پسر من نيست
با عصبانيت گفتمو رفتم بالازمزمه ظعيفي از پايين ميومد
_نبايدم دوست پسرت باشه صدالبته تو بدردش نميخوريقبل از اينكه بخوام كاري كنم صداي بم هري و شنيدم :
د.ا.هري
_من برم ببينم صداي چي بود
رفتم توي حياط پشتي
با ديدن لوسي (گربه ي سفيدو خوشگل كيانا)
هوووفي كشيدمو با يه ظرافت خاصي صدامو كشيدم گفتم :لوسي دختر چه خبرته مامانيو ترسوندي
پيش خودم به اين حرفم خنديدم
بغلش كردم و از در ايوون رفتم تو دم لوسي كشيده ميشد به دستمو قلقلكم ميداد ولي اهميت ندادم_خانم خانم به خدا ببخشيد ببخشيد
كيانا رو تحسين كردم ديدم هيچي نگفت
فقط برگشت سمتش پشت پرده ي كتان بنفش جا خوردم ببينم چي ميگن و چيكار ميكنن اگه من برم حرفاشون قطع ميشه
ميوووو
چشامو درشت كردمو دستمو گذاشتم رو دهن لوسي_نميدونستم دوست پسر شمان اقا
با اين فكر يه لبخند كج زدمو ابروهامو دادم بالا_اقا دوست پسر من نيست
و صداي محكم پاهاي كيانا كه روي پله عا ميكوبوندو ميرفت بالا تصميم گرفتم از پناهگاهم بيام بيرون
_نبايدم دوست پسرت باشه صدالبته تو بدردش نميخوري
نتونستم تحمل كنم من اين دخترو ميكشم
رفتم پشت سرش گذاشتم خودش برگرده
يه هعععع اي گفتو برگشت با ديدن من جيغي كشيدو گفت
:م م م ننن ام چيززز من ن ن ميخواستم بگمبا يه صداي ارومو سكسي بهش گفتم
پس كي به دردم ميخوره يه دختر بلوند چشم مشكي ؟؟؟