chapter 25

1.1K 167 41
                                    


این چپتر رو حتما با دوتا اهنگی که براتون مینویسم گوش بدید...همون اهنگایین که لیریکسشون رو تو فن فیک هست.

yellow_ Coldplay

kiss me_Ed sheeran

_______________

"Look at the stars, Look how they shine for you, And everything you do"

"به ستاره ها نگاه کن، ببین چجوری برای تو میدرخشن، و هر کاری که تو انجام میدی "

من شروع کردم و صدام آهنگ رو بالا برد.

"Yeah they were all yellow "

"آره ، اونا همه زرد بودن. "

نایل قسمت بعدی آهنگ رو خوند و صداش واقعا با اون لهجه ایرلندی و همخونی بقیه، عالی شده. بعدش اِد درحالی که گیتار میزد، شروع به خوندن قسمت سوم آهنگ کرد. اِد واقعا صدای محشری داره و با اینکه از من و نایل مست تره، کلماتش واضحن و صداش بلندتره.

" your skin, oh yeah your skin and bones, turn into something beautiful, you know you know i love you so"

"پوست تو، اوه آره پوست تو و استخوانهات، به یه چیز زیبا تبدیل میشن، تو میدونی، تو میدونی که من تو رو خیلی دوست دارم"

و وقتی که من خوندم، بقیه بچه ها با من همخونی میکردن ، فقط یه نفره که توی ذهنم هست.

" you know I love you so"

" تو میدونی که من تو رو خیلی دوست دارم."

نایل شروع به خوندن کرد و من بهش گوش دادم تا بدونم کی دوباره نویت منه ولی ذهنم به سرعت درحال حرکته. چرا داشت اون شکلی میبوسیدش. چرا این اتفاق انقدر منو اذیت میکنه. انقدر که ده تا آبجو و چند تا جرعه ویسکی، درد توی سینه ام رو آروم نکرده. خیلی براش آسونه که اینجوری منو آزار بده و خودش حتی نمیدونه که داره همچین کاری میکنه. نمیدونه هر دفعه که بهم میگه دوستم داره، منو آزار میده چون منظورش به عنوان بهترین دوسته. نمیدونه هر دفعه که راجع به اون نگاه های با علاقه میخنده و جوک میگه، منو آزار میده چون اون قشنگ ترین چیزیه که من تا حالا دیدم.

نوبت خوندن من شد.

" your skin, oh yeah your skin and bones, turn into something beautiful, and you know, for you I'd bleed myself dry"

" پوست تو، اوه آره پوست تو و استخوانهات، به یه چیز زیبا تبدیل میشن، و تو میدونی، بخاطر تو تا سرحد مرگ، خونم رو میدم (به معنی همه چیزمو میدم) "

چقدر این جمله ها حقیقت داره، به تلخی با خودم فکر کردم.

" for you I'd bleed myself dry "

" به خاطر تو تا سرحد مرگ، خونمو میدم."

نایل و اِد ادامه دادن، تیکه آخر آهنگ رو تکرار کردن و منم باهاشون خوندم و آهنگ رو تموم کردیم. بقیه که داشتن به آهنگ گوش میکردن، با فریاد تشویقمون کردن و پشت کمرمون زدن. من لبخند زدم و وانمود کردم که دارم گوش میدم، وقتی که نایل و اِد بحث میکردن که حالا چه آهنگی رو بخونن ولی من نمیتونم. با اینکه که حرکاتم خیلی باهم هماهنگ نیستن، دستام رو روی چرخ های صندلیم چرخوندم تا از اونجا دور بشم.

I dont want to need you (larry)(persian)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora