عزیزه دلم...
همیشه برایم اولین بارها سخت بود.همیشه اولین بارها کمی موذب بودم.
اولین بارها پاکند،خامند و دوست داشتنی.
این اولین بار است که با تو حرف میزنم و برای شروع ،کلمات قدرته یاری ندارند!
کلمات همیشه بی فایده بودند.عزیزه دلم...
همیشه میدانستم بودی!حتی قبل از دیدنه برگه ی کوچکی که صبح دیدم.
همیشه حس میشدی اما باتو حرفی نزدم.
عزیزه دلم میدانی؟
حس ها عمیق تر از حرف ها و کلمات هستند.حس ها در چشم ها تداعی میشوند نه روی زبان.
عزیزه دلم به چشم ها دقت کن ، وقتی دیدی همراه با قلبت میتوانی چیزهایی که به زبان نمیایند را هم حتی حس کنی.
انسان ها به همین سادگی پیچیده هستند.عزیزه من...
کاش ب چشم هایم نگاه میکردی تا میتوانستی حس کنی.
تورا بیشتر از هر کسی و هرچیزی عاشقانه میپرستم.
تو در کناره خدای من جای داری.
YOU ARE READING
[ DANDELION ]#1 // Viator
Random[ قاصدک ] جلد اول//مسافر قاصدک... چیزیه که آدم باهاش آرزو میکنه و بعدشم فوتش میکنه. و یا شایدم حرفیو دمه گوشه قاصدک بزنه و امیدواره اون حرفو به کسی که میخواد برسونه. حتی اگه مایل ها ، یا کهکشان ها فاصله بینشون باشه. قاصدکا همیشه مسافرن. منم مسافرم...