31هفتگی

3.5K 581 85
                                    

نایل:هی هری من دارم چند نفر رو میبینم که وسایلی رو تو خونه ت میبرن

نایل:اسباب کشی رو تموم کردی؟

هری:تقرییا اره

هری:تخت خواب و مبلمان و میز ناهارخوری رو هفته ی آینده میفرستم

نایل:اوه تو دو هفته دیگه میای اینجا

نایل:این خیلی خوبه.چون من دیگه نمیتونم مواظب لویی باشم

هری:نایل!!!!!

نایل:نه لویی عالیه.من از بودن باهاش خوشحالم

نایل:من فقط زیادی خسته م

نایل:من دارم چاق میشم و این خیلی سخته که همیشه دور و برش باشم تا هرچیزی میخواد بهش بدم و کمکش کنم

هری:چجوری تو چاق شدی درصورتی که فقط 1ماه و نیمه که حامله ای؟

نایل:باشه شاید این بهانه باشه

نایل:اما من بازم خیلیییییی خسته م

هری:فقط 2هفته صبر کن نایل
----------

شماره ناشناس:سلام

شماره ناشناس:این شماره ی هری استایلزه؟

هری:بله.من شما رو میشناسم؟

شماره ناشناس:من لیام پین هستم

هری:اوه اره پدر بچه ی نایل!

شماره ناشناس:درسته

شماره ناشناس به لیام تغییر پیدا کرد

لیام:خب من به کمک احتیاج دارم

هری:چی شده؟

لیام:تو میدونی که نایل حامله ست

لیام:راستش رو بخوای من وحشتزده هستم

لیام:تو چکار کردی وقتی لویی بهت گفت که حامله ست؟

لیام:تو نترسیدی؟

هری:نه..چون اونا بچه های من نیستن

لیام:چی؟

هری:اونا مال من نیستن

لیام:تو داری شوخی میکنی؟

هری:چی؟

هری:نه

هری:اون قبل از اینکه من باهاش آشنا بشم حامله بود

لیام:اوه

لیام:میشه من یه سوال خصوصی بپرسم؟

هری:چقد تو با ادب هستی

هری:و بله بپرس

لیام:اگر اون بچه ها مال تو نیستن چرا با لویی موندی؟

لیام:البته من منظور بدی ندارم

هری:نه مشکلی نیست

هری:بخاطر این که من دوستش دارم

هری:نه بخاطر اینکه حامله ست بخوام بهش ترحم کنم من خودش رو دوست دارم بخاطر چیزی که هست

لیام:نایل راست میگه.شما خیلی عاشق همدیگه هستین

هری:فک کنم اره

لیام:خب بازم من بخاطر این بچه ترسیدم

لیام:چی میشه اگر من پدر خوبی نباشم؟

هری:هی به من گوش کن

هری:نایل قدرت تشخیص خوبی داره

هری:اون تا مطمئن نباشه کسی براش مناسبه باهاش قرار نمیزاره

هری:و مطمئن باش تو دوست پسر خوبی براش بودی و میتونی پدر خوبی هم باشی

لیام:ممنون

لیام:این واقعا کمک بزرگی بود

هری:خواهش میکنم

Baby Boy(Larry Stylinson)Where stories live. Discover now