هری:هی بیبی بوی
لویی:سلام
هری:حالت چطوره؟
لویی:بدون درنظر گرفتن لگدهایی که توشکمم میخوره و گرفتگی عضله های پام خوبم
لویی:سایمون بهم اجازه داده امشب تعطیل باشم
هری:خوبه
هری:حدس بزن من امروز چی گرفتم؟
لویی:چی؟
هری:من اونجا یه جفت کفش کانورس صورتی و یه جفت کفش کانورس آبی دیدم
لویی:خب؟
هری:اونا خیلی کیوت بودن و من اونا خریدم
لویی:برای من؟
هری:البته که نه
هری:برای بچه هات
لویی:هررررری
لویی:تو نباید اینقد پول برای اونا خرج کنی
هری:چرا؟
لویی:ببینم تو میخوای کار خیر انجام بدی؟
لویی:این کار باعث میشه حس خوبی بهت بده؟
هری:چی؟
هری:نه هرگز
هری:من فقط میخوام کمک کنم
لویی:اوه متاسفم هری
لویی:من امروز یه کم هورمونی شدم(بداخلاق)
هری:مشکلی نیست
هری:تو حامله ای و اینا تقصیر تو نیستن
هری:درهرصورت من باید اونا رو پس بدم؟
لویی:نه من میخواهمشون
هری:وات د فاک لویی؟
لویی:هورمونها...هری
لویی:اونا همه جای بدنم هستن
هری:اوف باشه
لویی:من یه سوال دارم
هری:چیه؟
لویی:تو کی برمیگردی پیشم؟
هری:به زودی بیبی بوی
لویی:کی پیشمه وقتی درد زایمان دارم؟
لویی:لطفا نایل نباشه
هری:چرا نباشه؟
لویی:اون زیادی ترحم میکنه
هری:اون از تو بزرگه
لویی:اون فقط 21 سالشه
هری:و تو 20 سالته
هری:یعنی تو از اون 1سال کوچکتری
هری:دقیقا وقتی اون میتونسته بره دستشویی تو تو پوشکت...
لویی:بسه هری...ساکت شو
هری:باشه
هری:پس من میرم
لویی:نه صبر کن
لویی:اگر تو بری من به کی غر بزنم؟
هری:نکته ی خوبیه
هری:خب بگو برای اسمها چه فکری کردی؟
لویی:خب من میخوام اسمها تک باشن
لویی:و میخوام با یه حرف شروع بشن
هری:خب؟
لویی:خب مثلا پیتر
هری:خوبه.حالا اسم دختر با 'پ'؟
لویی:ام...نمیدونم
هری:نظرت راجع به لورن چیه؟
لویی:بد نیست
لویی:و دختر؟
هری:نمیدونم بزار تو گوگل ببینم
چند دقیقه بعد
هری:هی لوسا چطوره؟
لویی:بنظر قشنگه
هری:اره
هری:لورن و لوسا