انتخاب مرگ

1.2K 210 82
                                    

' جنگل در مهی غلیظ
پنهان گشته
ستاره ها ناپیداست
و دریا نیز نمیخوابد
امشب
از تنهاترین آدمیان روی زمینم
بی جنگل
بی ستاره
بی دریا..*

دیروز وقتی به توییتر برگشتم،با استقبال بی نظیر شنونده ها  رادیو از سوالم قرار گرفتم.

نظر های مختلفی دیدم،از نظر دیدگاه های دختر هایی که شکسته بودن یا پسر هایی که به معشوقه اشون رسیده بودن.کسانی که عشق رو باور نداشتن و کسانی که با عشق زندگی میکردن.آدم هایی با هر رنگ پوست و نژادی،از هر ملیت و فرهنگی...

و من هیچ کدوم از اون ها رو قضاوت نمیکنم.خیلی از اون ها خواسته بودن که من رنگ دوست داشتن رو بگم...
من به عنوان یه دختر رنگ دوست داشتن رو  بی رنگی انتخاب میکنم.اون قابل ستایش و توصیف نیست.اون رنگ روی کره خاکی وجود نداره.دوست داشتن رنگی نداره..این رو دختری که سالهاست  شکسته ولی عشق رو ی هنوز بین دنده های سینهداش زندانی کرده به شما میگه..

اما انجلا عزیزم،دوست دختر دوست داشتنی من !متاسفم که کنارت دیگه نیستم،و بیشتر برای اینکه نتونستم واقعادوستت داشته باشم متاسفم.تو بعد از من باید به زندگی عادی خودت ادامه بدی.

حالا من هلن وبستر25ساله در 28فوریه 2025بعد سال های زندگی یه این تصمیم رسیدم.

انسان های زیادی وجود دادن که از مرگ گریزان هستن، یا وحشت دارن،شاید دلیل های بعضی از اون ها جدا از مسائل مطرح شده در کتاب های مقدس ترس از فراموش شدن در این دنیا وحشت اور هست.من یکی از اون ها بودم ولی حالا در این مقطع از زندگیم اون احساس رو ندارم،خوشحال میشم که فراموش بشم،مثل خزان های پاییزی که فراموش و بعد یادشون حتی نابود میشه.

فراموشی شیرین هست اگه به اختیار خودت باشه.مرگ نوعی فراموشی هست،بهترین نوع اش.

من مرگ رو انتخاب میکنم.

هلن وبستر
2025/2/28

*فلانری اوکانر

The girl who loved AgletWo Geschichten leben. Entdecke jetzt