آوای فلوت

1.1K 253 105
                                    

" تو حالت بهتره؟"

هری در حالی که داشت جعبه ی فلوتش رو روی میز میگذاشت از هلن پرسید

"اوه..خب..اره! البته که خوبم"

هلن با اکراه جواب داد و به هری نگاه کرد که فلوتش رو از جعبه سیاهش بیرون کشید

"پس آماده ای دیگه؟"

هری از هلن پرسید

و هلن سرش رو به نشونه تایید تکون داد و جاش رو روی صندلی یکمی عوض کرد
هری فلوت رو روی لب هاش قرار داد و بعد به ارومی توش دمید..انگشت هاش باریک و ولی مردونه اش رو روی سوراخ های فلوت فلزی قرار میداد و موهای فر بلندش اطراف صورتش ریخته شده بود
هلن در حالی که به صورت زیبای هری خیره شده بود صداش رو بلند کرد

" لي لي

بيا بيرون از اون دنياي ساختگي(fake)

لطفاً اون داروهايي كه تو دستته رو بزار كنار"

هری همیشه کارهایی که میکنه از روی حساب و کتابه..اون میدونه واسه بهتر شدن روحیه هلن چی کار باید بکنه...
هلن در حالی که چشم هاش رو بسته بود و اهنگ رو میخوند این موضوع رو عمیقا درک میکرد

" ميبيني كه ميتوني بدونه هيچ كمكي نفس بكشي

چيزاهاي زيادي هست كه بايد بفهمي يا ياد بگيري

براي هر قدم تو هر راهي

هرشهري توي فكرت يا رويات

من راهنماي تو خواهم بود"

برای لحظه ای چشم هاش رو باز میکنه و به انگشت های هری که اروم روی سوراخ ها فلوت حرکت میکردن خیره شد...اون طوری انگشت هاش رو حرکت میده که انگار فلوت جزوی از بدنش هست...روح هری همیشه در گیر نت هایی هست که از اون سوراخ های کوچیک بیرون میان...

" لي لي

ميدوني كه هنوز جايي براي ادمايي مث ما پيدا ميشه

يه خون در بدن ما جريان داره

ميدوني اين بال ها نيستن كه فرشته رو ميسازن

فقط بايد اين خفاشهارو از دوربر سرت دور كني"

چشم هاش رو فقط دوباره به ارومی بست و اجازه داد اشک هاش از گوشه چشم هاش رها بشن...هری همیشه قطعه هایی که مینواخت دردناک بود...قلب هر آدمی رو فشرده میکرد...فرقی نمیکرد که اون یه قطعه شاد یا غم انگیز باشه!
به هر حال اشک رو از چشم های خیلی ها جاری میکرد..

" لي لي

اسونه مث يه بوسه، ميتونيم جوابو پيدا كنيم.

ترس هاي زندگيتو به دست سايه بسپار

مثل يك روح رنگ پريده يا بدونه رنگ نباش

چون تو تا به حال بهترين رنگي هستي كه زندگي ساخته
يا افريده.."

The girl who loved AgletDonde viven las historias. Descúbrelo ahora