• هفته ی دوم

399 55 0
                                    

دوشنبه دوباره تصادفا باهم برخورد کردیم

تو بهم گفتی زیبا به نظر میرسیدم

سه‌شنبه وقتی توی پارک من رو دیدی

شماره تلفنم رو خواستی

چهارشنبه بهم زنگ زدی و ازم پرسیدی که میتونیم همدیگرو جایی ببینیم یا نه

من روز بدی داشتم پس گفتم نه

پنج‌شنبه حرف نزدیم

خیلی دلم برات تنگ شد

جمعه دوباره به خودم صدمه زدم

شنبه یک ساعت تلفنی حرف زدیم

نمیتونستم خندیدن رو بس کنم

یک‌شنبه همو دیدیم

و تو درباره ی زخم هایی که روی مچم بودن پرسیدی

بهت گفتم کار گربه است

Mahshid.

disorder ➳ h.s. (persian translation)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin