همه میگن عشقای نوجوونی زودگذرن ولی چرا اون متفاوت بود! هنوزم بهش فکر میکنم.
دوسال ازم بزرگتر بودنش باعث میشد نتونم زیاد ببینمش و اینکه سال بعدش از دبیرستان میرفت و این افتضاح بود!
*فلش بک 5سال پیش*
امشب شبه مهمیه نمیتونم واسش صبر کنم امشب قراره با نایل و خواهرش نینا و خودم و هیلاری و هنری بریم شهر بازی , این عالیه و من میخوام خودمو به بهترین نحوه ممکن نشون بدم!
هیلاری: امشب چی میخوای بپوشی؟
: امممم فکر کنم یه تیپ اسپورت بزنم یه شلوار جین و یه تیشرت و یه کت چطور؟؟
هیل: خوبه من اون تیپو نمیزنم
: 😐
مشکلات دوقلو بودن:
1.دوست ندارن شبیه هم باشن.
2. ممکنه هردوشون در آن واحد عاشق یه نفر باشن.
3.وسایلشون چون شبیه همه همش قاطی میشه!
4.مهم ترینش اینه که وقتی مردم میبین شبیه هم لباس پوشیدن یجوری میپرسن دوقلویید انگار اونا یه موجود عجیبن 😑
هیلاری: چیه خو!
اینو با عشوه گفت و رفت.
همیشه از این میترسم که نایل هیلاری رو دوس داشته باشه یا انتخاب کنه و اگه واقعا اینجوری بشه من خودمو میکشم!
هنری: دخترااااا من میرم توی ماشین سریع بیاین که دیرمون نشه!
با داد از طبقه پایین گفت و باعث شد سریع رژمو بردارم و رژمو تمدید کنم و دوباره یکم عطر به خودم بزنم و کیفمو بردارم و برم پایین.
هیلاری: هی صبر کنید!
: خب یکم عجله کن تو هم که همش دیر میکنی!
بغل پله ها منتظرش موندم و باهم رفتیم.
اون شب...
فقط اون شب...
میتونم بگم که بهترین بود.
روی تاب دو نفره ها هست که میچرخه! به صورت خیلی خیلی اتفاقی با نایل باهم افتادیم و اونم برای اینکه مثلا بترسونتم سرشو اورده بود نزدیک گوشم و حرفایی میزد که مثلا بترسم چون من یکم از ارتفاع میترسم واسه همین چشمامو بسته بودم.
ولی من اصلا به حرفاش اهمیت نمیدادم اون حس نزدیک بودنش بهم و نفساش واسم کافی بود تا بفهمم توی بد دردسری افتادم(منظورش عشقه).
کلی با هم حرف زدیم.
خندیدیم.
و گاها دسته همو گرفتیم.
من عاشقانه دستشو گرفتم و اون...
خب بگذریم.
نایل از اولشم احساساتشو بروز نمیداد و واقعا سخت بود فهمیدنش.
ولی یه چیزو دربارش مطمعن بودم اونم این بود که اون به شدت مهربون بود.
و نمیدونم چرا و چطور میتونستم بگذرم از اینکه اون دوست دختر داشت!
........................
توجه:با پایان پارت فلش بک هم تموم میشه.
خب تا اینجاشو دوست داشتید؟
نظر؟
Farnaz
YOU ARE READING
Empty(Niall Horan)
Fanfictionمیدونی! فکر میکنم با تمامه اینا... من هنوزم دوسش دارم...!