از خونه اومدم بیرون .اروم اروم راه رفتم تا جایی که به پشت خونه رسیدم ، خب میدونین بعد مرگ خواهرم مادرم برای تقویت روحیم منو مجبور به بیرون رفتن کرد ولی متاسفانه اون منظورشو از بیرون رفتن(( واضح)) نگفت پس نتیجش این شد که مثل یک احمق پشت گاراژ خونمون نشستم ؛اما باورم کنین که اونجا واقعا محشره با چمنای سبز و درخت های بلند و نور خورشید که کل محوطه را در بر میگیره .رو زمین میشینم و سرمو به در پارکینگ تکیه میدم پاهامم دراز میکنم و میذارم باد موهامو به رقص در بیاره .
هدفون رو روی گوشم میذارم و چشامو میبندم و میذارم اهنگ های پلی لیست مورد علاقم پخش شه .البته جدیدا اهنگ های پلی لیستم پر از خواننده هایی که از بدبختی زندگیشون میگن از بی وفایی طرف از رفتن اون دختره ،کسی نیست به خواننده ها بگه میشنوی اون دیگه رفته ،دیگه هیچ وقت بر نمی گرده مثل خواهر من و اونجا بود که بالاخره یک قطره اشک راهشو به پایین صورتم پیدا کرد .
و در اخر همه این ها خوشحال میشم که شما را با خودم اشنا کنم یه دختر معمولی که تو ورزش خوب نیست ،قدش بلند نیست و بلد نیست جوک بگه ، همیشه خدا غر میزنه ،بچه های کلاس پشت سرش بهش میگن عقب مونده و ماجراجو نیست و سابقه پرش از ارتفاع نداشته اما اینا مهم نیست ،مهم اینه که من خودمو دوست دارم و اگه بازم به دنیا بیام همین زندگی رو انتخاب میکنم ؛خوشبختم من مایا جونز هستم
_________________________________
امیداورم لذت برده باشید💙💛
میخوام تو قسمت های بعد دیدگاه رو از فرد به دیدگاه راوی تغیر بدم
واتپد دیکی اپ نمی کنه-_-

BINABASA MO ANG
after you(H.S)
Fanfictionداستان تابستونی دختری که قراره چیزای جدیدو تجربه کنه مثل موتور سواری رو پل دویدن بدون کفش زیر بارون، رفتن به مسافرت با یه ماشین کلاسیک قدیمی و خوردن قهوه تو کافه کوچیک بلو رز و شایدم...... عشق