Couple:jooheon/changkyun (monsta x)
-يه صحنه دراماتيكِ نه؟ من اين بالام روى پشت بوم
تو اون طرف تر وايسادى من قصدم خودكشىِ تو التماس براى موندنم
مرد به ارومى قدم هاشُ با ترديد برميداشت ميترسيد قدم بعديش ريسكى براى از دست دادن پسر بچه رو به روش باشه
+تو اين كارو نميكنى نبايدم بكنى
-از سنگ بودن خستم دوس دارم سمت اسمون پرواز كنم تو چى از اين سربار من شدن خسته نشدى؟
لبخند مرد جون گرفت
-سربار؟ من سربارم؟ تو به كسى كه عاشقتِ سربار ميگى؟
پسر دست هاشُ از هم باز كرد دم عميقى گرفت هواى گرگُ ميش توى ريه هاى خستش جريان پيدا كرد
+كسى نميتونه عاشق من بشه هان من قاتلم
هر روز براى پول جون يكىُ ميگيرم قشنگ نيس؟
جوهان دستاشُ بالا برد به ارومى كمر پسر رو به روشُ گرفتُ از لبه پشت بوم اورد پايين
چانگ بدون مخالفتى تو اغوش اون فرو رفت
+چى باعث شد عاشق من بشى وقتى يكى الان توى خونت به عنوان همسرت انتظارتُ ميكشه
-نميدونم گيج شدم چانگ من مينهيوكُ دوست دارم ولى تو عجيبى يه هيجان بعد از يه زندگى يكنواختى
تو بهم ميفهمونى زندم مينى منُ زنده ميكنِ با هر بار نگاهش ولى تو منُ زنده نگه ميدارى چانگ
دستاى سردش به ارومى روى پوست مرد ميرقصيدن
و در اخر روى گردنش متوقف شدن
+ولى تو براى من اون اسباب بازى اى بودى كه خيلى براى بدست اوردنش تلاش كردم اما در اخر از توهم خسته شدم
فشار انگشتايى كه حالا بجاى رقص ارومشون گردن مرد رو فشار ميدادن بيشتر شد
نفس هاى جوهان به شمار افتاده بودن ولى التماس ديگه رنگى نداشت توى چشماش
اينكه اون بكشتش براش مثل يه روياى قشنگ بود
اخرين تصوير توى عمرش ميشد چهره اون پسرى كه توى يه شب عاشقش شد حتى بيشتر از همسرش..
[گاهى عشق خود صدمه ديدنِ
گاهى با اگاهى كامل عاشق قاتلمون ميشيم
چون ما دردى كه از معشوقمون ميگيريم رو بيشتر از موهبتش دوست داريم]
YOU ARE READING
Short stories
Short Storyداستان هاى كوتاه... (داستان هايى كه فقط يك صحنه رو به رخ ميكشن قبل و بعد داستان با تخيل شماست) -HADES