-8

489 24 12
                                    

Couple:yesung/ryeowook(super junior)
توى حال و هواى خودش نبود وسايلى كه دستش بود براش سنگين بودن مستى تعادلى روش نذاشتِ بود
سعى كرد دستاشُ خالى كنِ كاكتوس كوچولويى كه توى دستاش بود رو گوشه اى روى زمين گذاشت بعد شروع كرد اروم در زدن
-ريووكا عزيزم منم درو باز كن
بعد از چند دقيقه صدايى نيومد تو عالم مستيش فكر كرد شايد همسرش خوابِ اين بار محكم تر در زد
-عزيزم من اومدم يسونگت درو باز كن
باز هم خبرى نشد همه چيز رو روى زمين گذاشت با دو تا دستاش محكم به در زد
-من لعنتى اينجام بفهم چرا اين در كوفتىُ باز نميكنى بيا ببين مگه همين كاكتوسُ نميخواستى؟ من حتى همون لباسىُ پوشيدم كه تو برام خريدى
درو باز كن ريووك بيا ببين
خسته از در زدن سرش رو به در چسبوند اروم شروع كرد به زمزمه كردن
-من عوض شدم ريووك شدم همون مردى كه ميخواستى ديگه دعوا نميكنم باهات ديگه سرت داد نميكشم ديگه چشماى خوشگلتُ اشكى نميكنم درو باز كن عزيزم...
حالا اشكاش جارى شده بودن درد بدى توى قلبش پيچيده بود
از درد زياد داد زد بعد لگدى به در كوبيد
مردى كه از داخل خونش صداى يسونگ رو شنيده بود سعى كرد كمكش كنِ به طرفش رفت سعى كرد جلوى افتادنشُ بگيره
-اقاى...
يسونگ نذاشت حرف بزنِ داد كشيد
-بهم دست نزن لعنتى
خودش رو باز سمت در كشيد
-ميدونم الان ميخواى برات آهنگتُ بخونم تا باهام آشتى بكنى نه؟
و بعد شروع كرد به زمزمه كردن آهنگى هميشه شبا وقتى ريووك خوابش نميبرد يا وقتايى كه قهر ميكرد ميخواست كه باهاش آشتى كنِ اونُ براش زمزمه ميكرد
همين لحظه ها بود كه دونگهه و هيوكجه رسيدن مرد همسايه خبرشون كرده بود تا بيانُ به يسونگ كمك كنن
-هيونگ بلندشو بريم
هيوكجه اروم گفت سعى كرد بلندش كنِ
-كجا بريم ريووك اينجاست ميدونم بازم قهر كرده دونگهه تو بهش بگو من كه دير نكردم نگاه كن هيوك هر چى كه ميخواستُ براش خريدم تازه ميخوام همسر خوبيم براش بشم ميشه بگيد درو باز كنِ لطفا...
دونگهه تحمل نكرد اشكاش جارى شدن چطورى به هيونگش ميگفتن اون خونه خالىِ ديگه ريووكى اونجا منتظرش نبود...
هيوك جلوى اشكاشُ گرفت هيونگشُ بلند كرد يسونگ ديگه جونى برا مخالفت نداشت بازم مثل دفعه هاى قبل نيمه بيهوش تو بغل هيوكجه افتاد
---
ايده: lazybluekoala
اگه خوب نشده ببخشيد:-)

Short stories Donde viven las historias. Descúbrelo ahora