ووت فراموش نشه 🐾
..."بگذار کمی از هوایت نفس بکشم…
می خواهم در جهنم، با عطر نفس هایت برای خودم قبر بسازم!..."***
هر دو با چشم های ریز شده که حاصل دقت زیادشون بود، به پرونده ای که مقابلشون روی میز قرار داشت نگاه میکردن و لوهان همچنان در حال توضیح دادن بود.
البته دقتشون بخاطر محتوای پرونده نبود!
بکهیون به پرونده نگاه میکرد و در حال فکر کردن به این موضوع بود که لو با اون دهن کوچیک خوشگلش چطوری میتونه یک ساعت بی وقفه حرف بزنه و چان به دنبال علتی برای رفتار عجیب بک میگشت!
اما مثل اینکه هیچکدوم به نتیجه ای نرسیده بودن و لوهان بیخبر از همه جا با لبخند دلنشینش ادامه میداد!+:خیلی خب...متوجه شدید؟
بک و چان سرشونو بالا آوردن و مثل آدمای گیج که انگار تازه مستی از سرشون پریده به لوهان نگاه کردن. لوهان با دیدن قیافه اون دو نفر لبخند از روی لباش پاک شد و بجاش اخم ظریفی بین ابروهای خوش حالتش نشوند که چهره اش رو صدوهشتاد درجه تغییر داد.
چانبک با جدی شدن لوهان تقریبا تو جاشون سیخ نشستن و همزمان آب دهنشون رو قورت دادن.
اصلا به اون بازرس زیبا و ظریف نمیومد که همچین رویِ جدی ای داشته باشه!+:یکبار دیگه توضیح میدم...جرات دارید نفهمید!
لحنش هم مثل حالت صورتش تغییر کرده بود و همین باعث میشد تا اینبار چانبک کلمه به کلمه توضیحات مهمِ لوهان رو بخاطر بسپارن!
+:این پرونده مربوط به شرکتی به اسم sunny moon ه و نقش ما نفوذ به اون شرکته. حتما اسمش به گوش جفتتون خورده اما فعالیت ما به عنوان نفوذی قرار نیست از شعبه اصلی شروع بشه! یکی از زیر شاخه ها...شرکت کوچیکی که مثل چندین شرکت تجاری فرعی، جزئی از زیر شاخه های سانی مون میشه اما طبق اطلاعاتی که به دستمون رسیده اونجا فقط یه زیر شاخه فرعی نیست! درواقع نمیخان توجه کسی به اون بخش جلب بشه چون تمام نقشه ها توسط همون شرکت طراحی میشه و در آخر، فقط سانی مون ایفای نقش میکنه! محموله های قاچاق، تجارت مواد مخدر و …تمام دستورات از همون شرکت گرفته میشه و وظیفه ما پیدا کردن شخصیه که داره همه چیزو کنترل میکنه و دستورات رو صادر میکنه. هدفشون از این کار چیه و چرا شرکت بزرگتر رو درگیر میکنن اما همه جوره در حال محافظت از شرکت کوچکترن، چیه؟ هیچکس نمیدونه! ماموریت ما از هفته بعد شروع میشه. قراره توی بخش حسابداری به عنوان حسابدار با مدارک جعلی، مشغول بشید و بتونید از کاراشون سر دربیارید. سوالی نیست؟
چانبک با لبخند گشادی سرشون رو به معنی نه تکون دادن طوری که صدای ترق تروق استخونای گردنشون دراومد. لوهان با گزیدن گوشه لبش خندشو کنترل کرد و روبروی چانبک نشست.
+خوبه. تا پایان پرونده حق صحبت کردن راجب محتویات پرونده رو با کسی ندارید. از هفته بعد به صورت موقت تمام هویت شما داخل سیستم های اداره پاک میشه و…
YOU ARE READING
𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓱𝓮𝓵𝓵 "ᵏᴬᶤʰᵘᶰ"
Fanfictionاخطار: خوندن این فیک به افراد زیر ۱۵ سال توصیه نمیشه!⚠️ *** نام فیک: جهنم تاریک🎭 ژانر: جنایی، ترسناک، عاشقانه کاپل اصلی: کایهون کاپل فرعی: چانبک، کریسهون، هونهان نویسنده: تازا [کامل شده] *** اگه خودت و همزادت عاشق یه نفر بشید چه اتفاقی میوفته؟ توی...