Song of chapter:Sorry...Justin Bieber.
7:35 PM
هری برای آخرین بار تنظیمات ربات رو چک و روشنش کرد.ربات نقرهای رنگ با چشمان سبز شیشهای شروع به کار کرد...قلم موی توی دستش چند بار روی بوم سفید رنگی که روبهروش بود کشیده شد و خطوط مشکی نامفهومی روی اون صفحه سفید ایجاد کرد.
پسر چشم سبز با لبخند به کار رباتش خیره شد...توی نگاهش تحسین خاصی دیده میشد.
بعد از چند دقیقه حرکت ربات کمکم کند و در نهایت متوقف شد.هری اخم کرد و با لگد اون جسم فلزی رو روی زمین انداخت.
آه کشید و روی یکی از صندلی ها نشست.یکی از کاغذ های سفید روی میزش رو برداشت و شروع به نوشتن عیب های سازه جدیدش کرد.
نایل:یادت رفت شام بخوری.
نایل با سینی که شامل غذای شام و نوشیدنی هری بود وارد شد و شنیدن صداش باعث شد هری دست از نوشتن برداره و با لبخند دلنشینی به برادرش نگاه کنه.
نایل:فهمیدی چرا نگرانتم؟
گفت و سینی رو روی میز مقابل هری گذاشت.
هری یکی از ابروهاش رو داد بالا...حالا دیگه نایل نگرانش میشد؟
هری:متاسفم عزیزم...داشت خوب کار میکرد.
درحالی که به ربات اشاره میکرد گفت
هری:ولش کن مهم نیست...حالامیتونیم بریم داخل خونه و باهم شام بخوریم.
گفت و از روی صندلی بلند شد تا با هم برن توی خونه ولی نایل جلوش ایستاد و یه لبخند دستپاچه تحویل هری داد.
نایل:اممم ببین هز...من تکالیفمو انجام دادم و درسامو برای امتحان هفته بعد خوندم...میخواستم برای شام با چند تا از دوستام برم بیرون...اگه اجازه بدی.
گفت و انگشت های دستاشو پشت سرش با استرس بهم قفل کرد.
هری با اخم بهش خیره بود.نایل دوباره دستپاچه شد
نایل:فقط بن و راشل...میدونم،باید فارغ التحصیل بشم.
قسمت آخر جملهاشو زمزمهوار گفت و سرشو انداخت پایین.
هری:دقیقا.
درحالی که چند بار دور خودش میچرخید گفت.
هری:فکر نمیکنم لازم باشه نصف شب بری بیرون و شام بخوری.
گفت و از کنار نایل رد شد و از در لابراتور تحقیقاتیاش رفت بیرون و پشت در منتظر بود تا نایل هم بیاد بیرون.
YOU ARE READING
Age Of Extinction[L.S]
Fanfictionمن هرگز به تو آسیب نخواهم زد چون تو در قلب من هستی و اگر به تو اسیب بزنم به خودم آسیب زده ام و خواهم مرد این اتفاق هرگز نخواهد افتاد...