*2*

318 27 22
                                    

‏4:54 PM

بعدازظهر تگزاس مثل همیشه زیبا بود...هنوز چند ساعتی تا غروب خورشید وقت بود...

در اون منطقه تنها صدایی که سکوت دشت های نزدیک خونه برادران استایلز رو میشکست،صدای کشیده شدن لاستیک های جیپ قرمز رنگ کارولینا رودریگز روی زمین خاکی بود.دختر دبیرستانی‌ای که شایعات زیادی پشت سرش بود ولی نایل-بهترین دوستش-معتقد بود اون دختر حتی با موهای سفید و تتوهای عجیبو غیربش هم فوق العاده زیبا و مهربون به نظر میرسه...

صدای بلند آهنگ آمیخته شده به جیغ های اون دختر و پسر های نوجوون دبیرستانی حسو حال عجیبی ایجاد کرده بود...

کارولینا:برو پایین بلوندی اینجا دیگه آخر خطه...

همراه با پوزخند همیشگیش گفت و ماشین رو قبل از حصار هایی که وزغ نابغه ایجاد کرده بود نگه داشت..."وزغ نابغه"لقبی بود که کارولینا برای هری انتخاب کرده بود.

نایل پیاده شد و با خوشحالی فریاد زد

نایل:دوهفته...دوهفته دیگه مونده گایز،دیگه درسو مشق تمومه....بالاخره وقت قرار گذاشتن و خوش گذروندنه.

بنجامین،راشل و کارولینا یکصدا هورا گفتن و دستشونو برای نایل تکون دادن...

اون پسر ازشون دور شد و به سمت صندوق پستی که روی اون اسم خانوادگی استایلز نوشته شده بود رفت...خونه های زیادی اون نزدیکی نبود پس نایل نگران نبود همسایه های مزاحم و فضول گزارش شلوغ کاریای دوستاشو به برادرش بدن.

صندوق پستی رو باز و از حجم کاغذ های داخلش تعجب کرد...خیلی کم پیش میومد اینهمه نامه داشته باشن...نامه هارو برداشت و با بی‌میلی در فلزی اون جسم مسخره رو بست.

نامه های هری به اون مربوط نمیشد پس فقط نامه هایی که برای خودش بود رو جدا کرد، به سمت صندوق تعمیرات رفت و چرخ دستی کوچیک کنارش رو برداشت.اون صندوق هم یکی از شاهکارهای اون "مخترع باهوش" بود...نایل برای هزارمین بار نوشته روی اون صندوق چوبی که با خط "عالی" هری نوشته شده بود رو خوند"همسایه های عزیز وسایلی که نیاز به تعمیر دارن و پولشون رو اینجا بزارین "

یکی از روش هایی که اون پسر برای به دست اوردن پول داشت همین بود،تعمیر وسایل همسایه ها که توی جعبه میزاشتن و گرفتن پول از اونها و برگردوندن وسیله تعمیر شده بعد از چند روز یا حتی چند هفته توی همون صندوق...این کار فایده چندانی نداشت چون وضع زندگی اونا روز به روز بدتر میشد...

ضبط صوت و 10دلاری که توی اون جعبه بود رو توی چرخ دستی انداخت و به سمت خونه حرکت کرد.

Age Of Extinction[L.S]Where stories live. Discover now