دمپایی پرت نکنین طرفم ک این چند روز تاخیر تقصیر من نیست😅برین یقه پردیسو بگیرین که برام کاور نمیزنه منم آپ نمیکنم...حالا دیگه ببخشین ب بزرگی خودتون و چپتر جدیدو بخونین و کامنت و ووتم فراموش نکنین♡
...
نایل:فقط یه دلیل...فقط یه دلیل بیار که وقتی میبینمت این گوشی رو از عرض توی دهن کوچولوت فرو نکنم.
اولین چیز هایی که از دهن اون پسر ساعت چهار صبح،درست وقتی که با صدای زنگ کسی که خودش هم نمیدونست کیه از خواب بیدارشده بود این جملات بودند.
کارولینا:های بلوندی...تو دوباره پریودی که.
صدای اون دختر احمق باعث شد نایل انگشت فاکش رو رو به قاب عکس چهارنفرهشون بگیره و بگه
نایل:میکشمت رودریگز...می ک شمممت.
شمرده و آروم گفت و پتو رو روی سرش کشید.
کارولینا اونطرف خط پوزخند زد و گفت
کارولینا:نکن توروخدا جوجه استایلز...تهدید هات منو میترسونه.
نایل جیغ خفهای کشید و چند بار پاهاش رو روی تشک نرم تختش کوبید و به خاطر خونسردی اون دختر توی دلش صدهزار فحش به اون احمق داد.
نایل:کارولیناااا...
با جیغ اسم اون دختر رو صدا زد و باعث شد کارولینا گوشی رو از گوشش دور کنه و آروم بخنده.
نایل:ساعت فاکی چهار صبحه و تویِ فاکر بهم زنگ زدی و فقط چرتو پرت میگی.
با حرس پتو رو کنار زد و سعی کرد چشم هاش رو باز کنه.
کارولینا:واقعا علاقهای به اون صدای قشنگ و کلمات مودبانهای که از دهن کوچولوت بیرون میاد ندارم پس محض رضای فاک فقط یکم از اون فندق کوچولوی تو کلهات استفاده کن و بفهم کار مهمی داشتم که تا در خونهتون اومدم.
این حرف باعث شد چشمای نایل تا اخرین حد ممکن باز شه و با سرعتی که نمیدونست چجوری اون ساعت صبح وادارش میکرد برخلاف میلش باطنی به سمت پنجره بره.نگاهی به فضای نیمه تاریک جلوی خونهاشون انداخت و وقتی جیپ قرمز رنگ کارولینا رو تشخیص داد آروم سرش رو به شیشه سرد پنجره کوبید.
نایل:تو...اینجا...چیکار...میکنی...کارولینا...فاکینگ...رودریگز.
شمرده و با حرس گفت و اون دختر رو دید که روی کاپوت ماشینش نشسته و براش دست تکون میده.
YOU ARE READING
Age Of Extinction[L.S]
Fanfictionمن هرگز به تو آسیب نخواهم زد چون تو در قلب من هستی و اگر به تو اسیب بزنم به خودم آسیب زده ام و خواهم مرد این اتفاق هرگز نخواهد افتاد...