باید بهت زنگ‌ میزدم

341 85 46
                                    

زین.. اون رفته. خیلی وقته که رفته. اون چندبارم رفت. اما هیچکدومشون به اندازه‌ی اولین بار درد نداشت.

به تکستام جواب نمیداد. گوشیش رو بر نمیداشت. همیشه دنبال یه بهونه بود تا مسخره‌م کنه. 

اون دیگه مهربون نبود. بجاش اون خشن بود و دنبال هر فرصتی بود تا منو پایین بکشه.

پس منم دست از تلاش کشیدم. چرا اینکارو کردم؟ چون من خسته بودم. 

از اینکه همیشه تلاش کنم و‌تلاش کنم و‌ تهش به هیچی نرسم. فقط دیگه نمی‌تونستم.

چند سال پیش. قبل از زین، من عاشق شدم. یه دختر با موهای فر و زیباترین لبخند.

من بی چون و چرا عاشقش شدم. بدون هیچ دلیلی عاشقش موندم. اما عشق من کافی نبود. هیچوقت نیست.

من دیدمش. توی خیابون، درصورتی که دست یکی دیگه‌رو گرفته بود و اون... اون خوشحال‌تر بود.

همونجا توی همون خیابون، من برای اولین حس کردم که دیگه نفس کشیدن بسه. ریه‌هام دیگه نمی‌تونستن اکسیژن رو وارد بدنم بکنن و پاهام از حرکت وایسادن.

همون روز من بزرگترین و مزخرف‌ترین تصمیم زندگیمو گرفتم. هیچوقت عاشق نشم و هیچوقت توی یه رابطه‌ی جدی نرم.

یک سال بعد از اون دختر من زین رو دیدم. زین توی‌ اون مهمونی حوصله‌سر بر تنها هنر زیبایی بود که اونشب به چشمم خورد.

و‌بعدش اون جلو‌ اومد و من باهاش چیزیرو‌ تجربه کردم که هیچوقت نداشتم.

من با زین دوست داشته شدم. قبل از اون دوست داشتن حسی بود که من تا حالا تجربه نکرده‌بودم. هیچکس ساعت سه صبح بهم زنگ نزده بود تا حالمو بپرسه وقتی فقط یه تکست ساده دادم با مظنون این که حالم بده.

هیچکس هر پنج دقیق یه بار حالمو نمی‌پرسید وقتی که توی بیمارستان بودم.

هیچکس برام کادو نگرفته بود، هیچکس کل‌ توجه‌ش رو‌ به من نداده بودیم، هیچکس من رو به بقیه ترجیح نداده بودیم.

از همه مهم‌تر هیچکس منو دوست نداشت. من همیشه کسی بودم که داشتم همه چیزم رو از دست میدادم.

و اگر بخوام باهاتون رو راست باشم. دوست داشته شدن حس خیلی بهتری داره.

بخاطر اینکه مجبور نیستی نگران کسی باشی. بخاطر کسی گریه نمیکنی. تو از ازدست دادن نمی‌ترسی و در آخر. یکی هست که دوست داره.

با اون من فقط طرف دوست داشتن بودم. با زین، من هردو رو تجربه کردم.

شب‌هایی بود که تا سه صبح باید منتظرش میموندم، درحالی که های بود و حتی خودشم نمیشناخت توی خیابون های خلوت پرسه میزد و سه میرسید خونه.

Look Me In The Eyes(ziam AU)Where stories live. Discover now