RESTART (P1)

4.4K 358 46
                                    

برخورد پاهای خیسش با سرامیک سرد حموم حسی شبیه به زندگی دوباره داشت. همزمان با خوندن آهنگ مورد علاقش دستاش تند تند لای موهاش میبرد و از بوی شامپوپیچیده شده لذت میبرد. با شنیدن صدای ضعیفی که اسمش صدا میکرد در حمام باز کرد و سر نیمه کفیش بیرون برد .

-جانم؟
-من باید سریع خودم به شرکت برسونم کاری نداری باهام؟
-مراقب خودت باش.

پسر کوچیکتر با لبخند همیشگیش نزدیک تر اومد و لباش به لبای مردش کوبید. روی لب های مردش زمزمه کرد:

-میبینمت بای
-بای

با جدا شدن از همدیگه تن یخ زدش زیر آب گرم گرفت و بعد از چند دقیقه با حوله ای که به پایین تنش پیچیده بود از حمام بیرون اومد.

نگاهی به ساعت چوبی گوشه دیوار انداخت هنوز زمان زیادی برای آماده شدن داشت. گرمکن طوسی رنگش پوشید و بعد از صبحانه سنیگن همیشگیش به سمت باشگاه راه افتاد.
فاصله کوتاه خونه تا باشگاه با چک کردن برنامه روزانش میگذروند؛طبق روال روزانه با آنه تماس گرفت.

-صبحتون بخیر
-صبح بخیر آنه،میشنوم.
-امروز برنامه نسبتا سبکی دارید من تقریبا تمام کارای شرکت تا قبل از اومدنتون انجام میدم و فقط امضاهای خودتون میمونه. چند نفر برای استخدام مربی گری باشگاه درخواست دادن که هنوز ساعات ملاقاتشون با شمارو هماهنگ نکردم.
-بزار برای فردا صبح،امروز فرم هاشونو برسی میکنم به ترتیب برام آمادشون کن.
-حتما
-تموم شد؟
-راستش میخواستم حضوری بهتون بگم.
-اگه مرخصی میخوای مشکلی نیست.
-نه راستش مهندس جانسون برای فسخ قرارداد ماه اپریل تماس گرفتن.

ابروهای لیام ناخداگاه گره خورد به دستش که محکم فرمون فشار میداد خیر شد و زیر لب زمزمه کرد:

-فسخ؟
-ظاهرا میخوان با خودتون ملاقات داشته باشن
-برای امروز هماهنگ کن من بعد از باشگاه میام شرکت برنامه شرکت از ساعت یک تنظیم کن .
-چشم.

بعد از خداحافظی سرسری سمت پارکینگ همیشگیش پیچید. به باشگاه روبه روش خیره شد با لبخندی که جزئیاز صورتش بود دستی به موهاش کشید و وارد شد.
صدای بلند موزیک طبق معمول تو فضای باشگاه پخش بود. اول صبح بود و هنوز باشگاه خلوت بود.
سمت لاکر های قسمت vip باشگاه رفت و بعد از تعویض لباساش به همراه چند نفر دیگه مشغول گرم کردن شد .





خب خب این از پارت اول ..
پارتای بعدی انقدر کوتاه نیستن ...

K.

DUSK TILL DAWN Where stories live. Discover now