(P31)

1.1K 218 141
                                    

جیک-یا جواب بده یا صداش قطع کن..

زین کلافه سری به نشونه تایید تکون داد و برای چندمین بار تماس رد کرد.

زین-این وکیله کلا برای من دردسر بوده ! نمیدونم چشه چند روزه هی زنگ میزنه بهم.

جیک-خب شاید برای پروندت کاری کرده !

جیک با کمی شک گفت و به زین خیره شد....

جیک- بالاخره اون هنوز وکیل توعه. حتما باهات کار مهمی داره !

آروم زمزمه کرد و نگاهش به TV داد..

زین ابرویی بالا انداخت و به اسکرین گوشی زل زد.
شاید حق با جیک بود.

سعی کرد با نفس عمیقی تمام عصبانیت هاشُ از پروندش و وکیل بی عرضش به عقب هل بده و مکالمه خشک و کوتاهی داشته باشه.

صداش با سرفه ریزی صاف کرد و تماس وصل کرد..

+اوه آقای مالیک کم کم داشتم از جواب دادنتون نا‌امید میشدم !

زین-مشکل جدیدی پیش اومده؟

زین هم زمان با چرخوندن چشماش زمزمه کرد و برای راحت تر حرف زدن به سمت اتاقش قدم برداشت...

+راستش من چند روزیه بهتون زنگ میزنم تا خبر خوب و مهمی بهتون اعلام کنم.

زین-خبر خوب؟

با صدایی که به سختی به گوش میرسید زمزمه کرد و خودش روی تخت انداخت..

+بله خبر خوب، ظاهرا زنی که مدعی بود شما بهش تجاوز کردید چند شب پیش دستگیر شده.

زین- به چه جرمی؟

+شغل اون خانم همین بوده.

زین-من اصلا متوجه نمیشم !

+ چند شب پیش وقتی ادعا کردن کسی بهشون تجاوز کرده دستگیر شدن ظاهرا توسط دوربین همه چیزضبط شده و شاهدام نتونستن کاری کنن و بخاطر همین دستشون رو شده.
قضیه تجاوز فقط یه بازی برای تلکه کردن بقیست.
انقدر قشنگ همه چیز صحنه سازی میکردن که کسی شک نکنه و نیازی به آزمایش نباشه..

بین حرفاش نفس عمیقی کشید و دوباه ادامه داد..

+شما تبرئه شدید جناب مالیک. من شکایتنامه‌ای بخاطر تو خطر افتادن موقعیت شغلی و اجتماعی شما طرح کردم فقط مونده امضا شما..

زین-یعنی من میتونم ازش شکایت کنم؟ اصلا اون شکایت به دردی میخوره؟

+بله که میتونید. دادگاه اون زن مجبور به پرداخت غرامت مالی کرده و با شکایتنامه من بخاطر تو خطر افتادن موقعیت شغلی شما اون زن مجبور به پرداخت حدود...‌..... یوروعه..

زین شکه شده خندید..

زین- یه لحظه صبر کنید ببینم.
یعنی پرونده‌ای که من متهم به تجاوز بودم الان به نفع من تموم شد !
و اینکه الان من شاکیم.

DUSK TILL DAWN Where stories live. Discover now