هوسوک گفته بود دو نفر روی هم کراش دارن و این موضوع کی هیون رو به شدت نگران کرده بود
نگاهی به مین هیوک و جوهان انداخت،اون دو نفر الان رل حساب میشدن و میدونست مین هیوک عاشق جوهانِ
به چانگ کیون نگاه کرد
اون هم که برادر هیون ووعه
به هوسوک نگاه کرد..اخماش رفت تو هم!هوسوک هیونگ کراشه هیون ووعه؟
نه نه امکان نداره..اونا فقط دوستن..دوست های قدیمی
...
هیونگ وون؟!
سرشو به سمت هیونگ وون برگردوند و با اخم غلیظی بهش نگاه کرد..پسره ی زشتِ درازِبدقواره!چطور جرئت کرده بود نگاهِ هیون وو رو به خودش جلب کنه؟
و با خودش تصمیم گرفت امروز حتما از پنجره ی طبقه ی چهارم اویزونش کنه!
با این تصمیم چشم غره ای به هیونگ وون رفت و با قدم های بلند از سالن بیرون رفت.
از نحوه ی راه رفتنش کاملا مشخص بود عصبانیه!
هیونگ وون با تعجب به سمت هوسوک برگشت و پرسید:
چش شد؟
هوسوک شونه هاشو بالا انداخت :
نمیدونم!
گلوشو صاف کرد و خطاب به بقیه گفت:
:بریم یه چی بخوریم؟
همگی تایید کردن و به قصد رفتن به سلف از سالن خارج شدن.
مین هیوک و جوهان وسط سالن با فاصله ایستاده بودن،مین هیوک به سمت جوهان رفت و دست راستشو دور دست چپ جوهان حلقه کرد
-بگو!زود باش!
جوهان متعجب به چشم های مین هیوک نگاه کرد
مین هیوک که به خاطر نگاه جوهان دستپاچه شد،زیر لب با من من پرسید
-چرا...اینجوری..نگام میکنی؟ها؟
جوهان لبخند مرموزی زد و کمی صورتشو جلو اورد:
+مگه چجوری نگاهت میکنم؟
مین هیوک اب دهنشو با صدا قورت داد:
-وحشیانه و هوس باز!
با این حرف جوهان شروع به خندیدن کرد که باعث شد چال لپش بیشتر دیده بشه
مین هیوک احساس کرد ضربان قلبش تندتر و تند تر میشه
جوهان سرشو نزدیک تر اورد
+میخواستی چیو زودتر بگم؟
مین هیوک به خودش اومد، دستاشو به کمرش زد و حق به جانب به جوهان نگاه کرد:
-درخواست بده!
-زود باش!
+چه درخواستی؟
YOU ARE READING
True or False
FanfictionMonsta x: showki/joohyuk •• +توووو! یو کی ھیو ِن عوضی! چطور تونستی کاری کنی کھ عین احمق ھا ھفت روز ھفتھ،بیست و چھار ساعت شبانھ روز،ھر شصت دقیقھ ی ھر ساعت و ھر شصت ثانیھ ی یک دقیقھ و ھر صدم و دھم و زھرمار ھر ثانیھ بھ توعھ لعنتی فکر کنم و این قلبه لعن...