بعد از خوردن شام، هر ۷ پسرتو هال ولو شدن
کی هیون روی کاناپه نشسته بود و هیون وو سرشو روی پاش گذاشته بود
کمی اون ور تر مین هیوک و جوهان کنار هم دراز کشیده بودن
و روی زمین هوسوک و هیونگ وون
و وسطشون هم چانگ کیون درحالی که با گوشیش بازی میکرد و به اصرار هوسوک بین اون و هیونگ وون دراز کشیده بود
کی هیون از دیدن سریالی که تلویزیون داشت نشون میداد خستش شد،دستش رو که بین موهای هیون وو حرکت میداد متوقف کرد
سرشو کمی خم کرد و خطاب به هیون وو گفت:
-بیا یه فیلمی چیزی بذار!این خیلی حوصله سر بره!
هیون وو همون طور که نگاهش به تلویزیون بود جوابشو داد:
+چرا؟قشنگه که!
کی هیون چشماشو ریز کرد و نگاهی به تلویزیون انداخت:
-دختره خیلی لوسه!خیلی رابطشون سوسولیه!
هیون وو نیم نگاهی به کی هیون انداخت:
+دختره؟خیلی کیوته که!
-لابد به نظرت خوشگلم هست!
هیون وو سرشو تکون داد:
+اوهوم!
کی هیون دستشو از بین موهای هیون وو پایین اورد و گوششو پیچوند:
-خوشگل و کیوت رو میکنم تو دماغتا!
هیون وو دستاشو روی دست کی هیون گذاشت تا گوششو ازاد کنه
کی هیون که به لمس شدن توسط هیون وو عادت نداشت، سریع وا رفت و گوش هیون وو رو ول کرد
دستشو سریع روی کاناپه گذاشت
و چون حس میکرد خیلی زود کوتاه اومده
کمی بعد گلوشو صاف کرد و دوباره تو گوش هیون وو زمزمه کرد:
-ولی پسره چقدر جذابه!
هیون وو سعی کرد حرف کی هیون رو نادیده بگیره
ولی نادیده گرفتنش زیاد دووم نداشت
چون کی هیون داشت ادامه میداد:
-خیلی..خیلی جذابه..میدونی انقدر جذابه که وقتی نگاهش میکنم حس میکنم دمای بدنم بالا میره و خب..آه..تحمل کردنش واقعا سخته..باید فقط تی شرت لعنتی رو درش بیاری..البته اون درش بیاره خب خیلی بهتره ولی چون...
هیون وو وسط حرفش پرید
و با صدای بلند هوسوک رو خطاب قرار داد:
+هوسوک کانال رو عوض کن!..زود!
همه به جز چانگ کیون به سمت هیون وو برگشتن
YOU ARE READING
True or False
FanfictionMonsta x: showki/joohyuk •• +توووو! یو کی ھیو ِن عوضی! چطور تونستی کاری کنی کھ عین احمق ھا ھفت روز ھفتھ،بیست و چھار ساعت شبانھ روز،ھر شصت دقیقھ ی ھر ساعت و ھر شصت ثانیھ ی یک دقیقھ و ھر صدم و دھم و زھرمار ھر ثانیھ بھ توعھ لعنتی فکر کنم و این قلبه لعن...
