پارت اول

503 110 2
                                    

*فقط یدونه دیگه اومممممم
+آخ از دست تو سو استفاده گر
*عه بکهونی شلا من شو اشتفاده میتنم؟

بکهیون نگاهی به لبای غنچه نامزدش انداخت و با خنده بوسه دیگه ای رو لباش زد.

*هورااا بک بکی منو بوس کرد

+از دست تو دختر،کِی میخوای بزرگ شی؟

*آممم..من هنوز کوچولوئم تو باید منو بزرگ کنی

+خوبه خودتم میدونی

و آر ان کوچولوشو تو بغلش گرفت.آرن واقعا بغل کردنی بود.کاش همیشه اینجوری میبود.

+بالاخره تصمیم گرفتی چه رشته ای بری؟

آر ان سرشو بالا آورد و به بکهیون نگاه کرد
*آره میخوام مثل تو ریاضی بخونم حتی اگه توش استعداد نداشته باشم

بکهیون چانه آر ان رو گرفت
+عزیزم تو باید طبق علایقت جلو بری

آرن بوسه ای به گونه بکهیونش زد

*هیون هیچ کاری نشد نداره من تلاشمو میکنم نگرانم نباش
&&&&&&&&&&&&
_خب..چیشد؟فکراتو کردی؟

دارا نفس عمیقی کشید
=آره چانیول فکرامو کردم و نظرم مثبته

چانیول با خوشحالی از رو صندلیش تکونی خورد
_پس یکم باهم قرار میزاریم بعد به دایی و مامانت میگیم
=اره موافقم...

دارا هم از اینکه با چانیول قرار میزاشت خوشحال بود.اونا از بچگی باهم بزرگ شدن و کم کم به هم علاقه مند شدن.
_خب لیدی چی میل دارید؟
دارا خنده ای کرد
=هرچی مستر پارک میل کنند
_اوووو من قهوه با طعم لب دارا میخوام
دارا به شوخی داد زد
=چانیولللللللللللل
&&&&&&&&&&&
#راس ساعت ۳ صبح آماده باش

بعد از پیامی که از ‌‌کریس دریافت کرد‌.چمدونشو گرفت و از خانه خارج شد.تو حیاط ایستاد و به خونه ویلاییش نگاهی انداخت.چقد تو این خونه خاطره داشت‌.اما کریس الان مهم تر بود.

از خونه خارج شد و کریسو دید که با نور گوشیش داره علامت میده.سمت کریس راه افتاد.اگه پدر و مادرش اجازه میدادن که باهم ازدواج کنن هیچوقت دست به همچین کاری نمیزدن

$ک..کریس هوو
#وایسا نفست جا بیاد
$هووو بریم .. تا کسی.. تعقیبمون نکردهه

کریس دست سوهو رو گرفت اما با صدای یک نفر سر جاشون ثابت موندن
و اون یک نفر ییشینگ بود.

^^^^^^
خب سلام دوباره
این پارت کم بود ولی جبران میکنم.کامنت،ووت و البته فالو یادتون نره...
اون یکی اکانتم ۶۸ نفر فالور دارم الان ۴نفرن🤣
دمتون گرم فالوم کنید تا فالوتون کنم💘
@ROBARK_

Enough bloodWhere stories live. Discover now