Author's note

1.7K 250 60
                                    

کافه کالیکو هم به پایان رسید!

راستش رو بخواید کافه کالیکو یکی از شیرین ترین تجربه های من در نوشتن بود. ایده ی این فیک زمانی به ذهنم رسید که پای تلفن با پروانه ام صحبت میکردم، از سختی های درس خوندن توی دانشگاه‌مون و رشته ای که دوسش ندارم براش گفتم و اونم از سختی هایی که خودش کشیده بود گفت. با اینکه اون برعکس من به رشته اش حسابی هم علاقه منده.

خلاصه اینطور شد که من هوسوکی رو خلق کردم که رشته ی تحصیلی پروانه ام رو داره و خستگی و غرغر های من!

جیمینی رو خلق کردم که ترکیبی از شخصیت هردومونه و کندی رو خلق کردم؛ گربه ای که خودم آرزوم بود توی روزهام حضور داشته باشه!

بخش هایی از اتفاقات این فیک برگرفته از احساسات و تجربه های واقعی من و پروانه امه. احساسات، تجربه ها و سختی‌هایی که قبل و بعد از ملاقاتِ همدیگه تجربه اشون کرده بودیم.

بخش هایی بوده که کاملا برگرفته از اتفاقات واقعی بودن و بخش های بسیاری هم تخیلات و داستان سازی ذهن بنده.

در آخر باید بگم ممنون از اینکه وقتتون رو برای کافه کالیکو گذاشتید. ممنون که بهش عشق دادید و ممنون که بخشی از وجودِ من رو خوندید.

زندگی برای تک تک شخصیت های این داستان همچنان در جریانه و ما با هم تنها بخشی ازش رو توی این 12 پارت خوندیم.

و اینکه تیزر این فیک توی چنل تلگرامم که آیدیش توی بیوی پیجمم هست قرار گرفته شده، خوشحال میشم یه سر بزنید و تیزرش رو هم نگاه کنید.

bts_sub_love
T.me/bts_sub_love

دوست دارتون؛ مونی♡

Cafe Calico | ᴊᴍ+ᴊʜDonde viven las historias. Descúbrelo ahora