چشمام دیگه کاملا داشتن بسته میشدن...
آخه زنگ اول و فیزیک؟
تهیونگ هم طبق معمول زنگ اول غایب بود.
بین خواب و بیداری بودم که یهو صدای خنده ی جهبوم و جههیون بلند شد.
معلم زد به تخته و داد زد: جهبوم پاشو جاتو عوض کن!
یکم به جهبوم نگاه کردم...
جاشو عوض کنه؟-برو جای تهیونگ بشین!
با چشمایی گرد شده به استاد نگاه کردم و خواستم چیزی بگم که با دیدن صورت جدی و شدیدا عصبیش ترجیح دادم سکوت کنم.
تا چشم بهم زدم دیدم اقا کنارم نشسته...
با حرص نفسمو بیرون دادم و گفتم: عمدا اونکارو کردی که بیای اینجا بتمرگی؛ مگه نه؟
زیرچشمی نگاهی بهم انداخت و گفت: اگه عمدی میخواستم کاری کنم می رفتم کنار ههجین می نشستم نه توی چوب کبریت
نگاهم ناخوداگاه رفت سمت ههجین.
شنیده بودم همه پسرا از ههجین خوششون میاد؛ اما حقیقتا دلیلشو نمیتونستم بفهمم
پوزخندی زدم و گفتم: یه تار موی گندیده ی خودمو نمی فروشم به هزارتا مثِ ههجینتون! فهمیدی؟
لبخند کجی زد و دیگه هیچی نگفت.چقدر به خودش عطر زده...
انگار یه کپسول ادکلن کنارم نشسته!پنجره رو باز کردم که یکم هوا بخورم که صدای بچه ها بلند شد:
-جویون ما داریم یخ میزنیم اونوقت تو پنجره باز کردی؟
+یااا جویون پنجره رو ببند!
×جویون خیلی گرمته؟
سریع پنجره رو بستم...
ای جویون بیچاره...
این پسر به معنای واقعی کلمه داره عذابت میده پس چرا تو عذابش ندی؟
همون!
حالا کاری می کنم خودت با پای خودت پاشی بری سرجات بشینی!از استاد اجازه گرفتم و از کلاس بیرون رفتم.
به سمت سطل آشغال ته سالن رفتم و با یه کیسه فریزر دست انداختم داخلش، نزدیک بود بالا بیارم اما به نتیجه اش می ارزید.
یه هویج گندیده که معلوم نبود مال چند وقت پیش بود بیرون آوردم...وای که چه بوی گندی میدادپیچوندمش دور کیسه و انداختم زیر کتم...
بعد رسیدن به کلاس رفتم و سرجام نشستم و بعد چند دقیقه وقتی از حواس پرتی جهبوم مطمئن شدم تو یه حرکت از زیر کتم بیرون آوردمش و انداختم زیر میزش.نمیدونم چقدر گذشت که بالاخره برگشت سمت من و با اخم و صورتی مچاله شده گفت: اون پنجره رو باز کن!
دستی به موهام آوردم و گفتم: سرده!دستشو گرفت جلوی بینیش و اروم گفت: این بو از کدوم گوری میاد؟
نگاهمو ازش گرفتم و چیزی نگفتم تا برای برداشتن کتاب دست انداخت زیر میزش.با تعجب هویج رو بیرون آورد و نگاهی به من انداخت. خواستم چیزی بگم که هویجو پرت کرد سمتم و از جاش بلند شد و بدون توجه به معلم از کلاس بیرون رفت.
خب...
نقشه با موفقیت انجام شد
DU LIEST GERADE
NEWTON'S LAW📎
Jugendliteraturچی میشه اگه یه روز سر و کله یه دخترِ شَر تو مدرسه ای که پسرا توش حکمرانی میکنن پیدا بشه؟ دختری که بخاطر تنفرش از جنس مخالف هیچ وقت از شعاع ۴ متری هیچ پسری عبور نکرده و حالا مجبوره تو کلاسی بشینه که ۷۰ درصد دانش آموزهاش پسرهای قلدر و زورگو ان! 📖قانو...