یه بویی حس میکردم.
شبیه بوی غذاهایی که قبلا مادرم صبح، قبل سرکار رفتنش، درست میکرد.
چشمام رو که باز کردم بخاطر نور خورشید مجددا بستمشون و درحالی که غُر میزدم از روی تختم پایین اومدم.
با دیدن میز صبحانه ای که توی اتاقم بود ابرویی بالا انداختم و ورقه کاغذی که کنارش بود رو برداشتم و خوندم:
-این رو بخور و خداروشکر کن که پدر و مادرت دیشب خواب بودن!
لبخندی زدم و مشغول خوردن سوپ جلبکی که برام درست کرده بود شدم و با دست دیگم بهش پیام دادم:
برات زیر گلدون یاس اتاقم یه پنجایی میزارم!
بعد فرستاده شدن پیام جواب داد:
خوبه که نیازهای همدیگرو میدونیمبا لبخند نگاهم رو از صفحه گوشی گرفتم و مشغول خوردن سوپ شدم.
یه بار دیگه یوجو به دادم رسید.
اما...
چرا چیزی از دیشب به خاطر نمیاوردم؟اون روز جَو مدرسه مثل همیشه نبود.
همه انگار به نوعی عجله داشتن و کسی وقت مزه پروندن و اذیت کردن نداشت.
به کلاس که رسیدم به سمت میزم رفتم.
طبق معمولِ زنگِ اول، تهیونگ غایب بود.کتاب ادبیات کره ای رو درآوردم و نگاهی به درس جدید انداختم که صدای معاون پرورشی رو شنیدم:
-بچه ها صبحتون بخیر!
سرم رو از روی کتاب بلند کردم و بهش نگاه کردم که عینکش رو از روی صورتش برداشت و ادامه داد: طبق برنامه هرسال، ما انتخابات شورای دانش آموزی داریم و از بین شما یک نفر باید نماینده پایه تحصیلیتون بشه!شورای دانش آموزی؟ چه کار بیخودی
بی توجه سرم رو روی کتابم انداختم که حرف آخرش توجهم رو جلب کرد:
-از اونجایی که کارهای شورا یکم سنگینه بهتره مثل همیشه یکی از پسرا نماینده بشه!یکی از پسرا؟
البته...
تو مدرسه ای که بیشتر از ۷۰ درصدش رو پسرا تشکیل میدن این یه چیز طبیعیه!دست مشت شدم رو روی میز کوبیدم که کل کلاس به سمتم برگشت.
-من کاندید میشم!
معاون نگاهی بهم انداخت و گفت: لی جویون؟
در جوابش سری تکون دادم که لبخندی زد و گفت: این اولین باره که یه کاندید دختر میبینم! درموردش مطمئنی؟
-من از خودم مطمئنم! همینبعد تموم شدن جملم سرم رو روی کتابم انداختم که صدای معاون رو شنیدم: خیلی خب، پس لی جویون و ...؟
ŞİMDİ OKUDUĞUN
NEWTON'S LAW📎
Genç Kurguچی میشه اگه یه روز سر و کله یه دخترِ شَر تو مدرسه ای که پسرا توش حکمرانی میکنن پیدا بشه؟ دختری که بخاطر تنفرش از جنس مخالف هیچ وقت از شعاع ۴ متری هیچ پسری عبور نکرده و حالا مجبوره تو کلاسی بشینه که ۷۰ درصد دانش آموزهاش پسرهای قلدر و زورگو ان! 📖قانو...