جونگکوک Stories

دل پرگناهم را به بهشت چشمانش گره زدم و این عشق ، مقدس بود... Vkook fic Genre : Romance , Dram , Slice of life چه می شود اگر کسی گناهانش را در آبیِ چشمانی مقدس بشوید؟ چه...

آقای گلفروش مهربون ~ [ vkook ] ژانر : رومنس ، برشی از زندگی ، فلاف برادرهای کیم با مشارکت هم یه گلفروشی باز میکنن و کارشون سکه میشه! داستان از اونجایی شروع میشه که برا...

فرض کنید توی اولین روز دانشگاه،یه دوست قدیمی رو ببینید؛دوباره با هم دوست بشید،اما احساساتی که دارید متفاوت باشه! احساسی فراتر از دوستی! این همون اتفاقیه که برای جونگکوک...

چی میشه اگه تهیونگ و جونگ کوک که سال ها دشمن همدیگه بودن و همیشه در حال موش و گربه بازی بودن یهو بعد از اون شب خیس احساساتشون بهم بریزه؟ نیمی از فیک: - هر بار که داد می...

دوو دڵ، دوو ڕۆح، کە بێ ئەوەی یەکتری بناسن، لە ژێر سێبەری ترس و مەترسیدا پەنا بۆ یەکتر دەبەن. هاوسەرگیرییەکی ساختە، دەبێتە سەرەتای چیرۆکێکی خۆشەویستی ڕاستەقینە. ئەوان د...

فیک چت آچا آچا به معنی پرستیدنی ، پسری که برای تهیونگ پرستیدنی بود.. تهکوک ، نامجین ، هوپمین هپی اند درحال اپ اپ پنجشنبه ها

dominic/دامینیک تهیونگ امگایی بود که تنها چیزی که توی‌ دنیا نیاز داشت نادیده گرفته شدن و تنها بودنِ. اون داشتش، نه دوستی نه پارتنری از اول زندگیش همین بود. البته قبل ا...

تهیونگ وقتی داشت داخل جنگل قدم می زد یه خرگوش کوچولو پیدا کرد که زخمی شده اول قصد نداشت بهش توجه کنه اما نتونست بی خیال خرگوشک بشه....... کاپل: تهکوک

اولین صدایی که اون شب شنیده شد، شلیک گلوله نبود... صدای قدم‌های Don Kim بود، وقتی کفش‌های براقش از کنار خون تازه رد می‌شدن. هیچ‌کس جرئت نکرد نفس عمیق بکشه؛ چون وقتی دُن...

خدای جهان زیرین، جئون جونگکوک که یه مدته ساکن جهان فانی انسان‌ها شده، یه روز با اتفاق غیرمنتظره‌ای تو خونه‌ش روبه‌رو می‌شه. یه مرد غریبه کف آشپزخونه‌ش لم داده و داره بست...

Ataraishii ژانر:امگاورس،درام، رومنس، اسمات، دانشگاهی کاپل:کوکمین_سکرت!؟ _________________ Atarashi به معنای تغییر و جدید شدن موقعیت‌ها.... _________________ پسر امگا ب...

پسرکی منزوی با قلبی پرهیاهو، در سایه ی کتابخانه ها و نگاه‌ های دزدکی دلش رو به سال بالایی جذابش میبازه میان سکوت و پنهان کاری عشق ممنوعی شکل میگیره

𝐌𝐢𝐫 𝐥𝐞𝐬𝐚 | آرامش جنگل 🌱☕️ عشق؟ عشق انقدر عمیق و محکم هست که اگه بازهم فراموشی بگیری و خاطراتت رو یادت بره، سال ها بعد که اون ادم رو میبینی از اول عاشقش بشی؟ ــــ...

همه‌چیز از یه شب معمولی تو خونه‌ی تهیونگ شروع شد. جایی که جیمین با چشم‌های شیطونش درست روبه‌روی جین نشسته بود و لبخند می‌زد. همه اونها رو دوتا امگا میدیدن که دوست های صم...

-heartless- "کیم تهیونگ یه امگای افسرده بود. حتی توی گوشه گوشه‌های افکارش هم به عشق و جفت داشتن فکر نمی‌کرد. اما بعدش خودش رو توی بغل منجی و عشق زندگیش پیدا کرد. و...

⁂ Eunia - where stillness speaks. A sanctuary of scent, touch, and silent understanding/زیبایی ذهن ⁂ ༄༆༄ تهیونگ، امگایی که به دلیل زندگی مرفه و خانواده‌ی ثروتمندی‌ که دا...

🎬 شب های مخملی در روز، بازی می‌کند. در شب، زیر نور صحنه می‌سوزد. او بازیگر آرامی‌ست با چهره‌ای بی‌نقص برای نمایش و گذشته‌ای که هیچ‌کس جرأت پرسیدنش را ندارد. تهیونگ نبای...

+ همه ش دروغه ، هم زندگی ، هم خوشبختی ، هم تو ! - نمیتونی بگی اینکه منِ لعنتی عاشقت شدم دروغه . ،،،،،،،،، اینجا حتی به سایه ات هم اعتماد نکن زندگی بی رحم تر از اونی بود...

فیک‌چت‌های ویکوک و کوکوی

‌ماجرای آقا پلیسه و خرگوش موتور سوار! کاپل : تهکوک (vk) ژانر : روز مرگی _فلاف_درام_کمدی_انگست_معمایی_اسمات_au_هپی اند