𝖈𝖔𝖒𝖕𝖑𝖊𝖙𝖊𝖉✓²⁰²¹ ❀دوست داشتن کسی با تمام وجود یه جور قماره. مهم نیست چجوری، قطعا آخرش شکست میخوری. من به قمار، ذره ذره و عمیقا آلوده شدم. اونقدر توش غرق شدم که نفهمیدم شریک زندگیم جلوی چشمام خودم و خودش رو نابود میکرد. چطور تونستم اینقدر کور باشم؟ ❀ همه ی ادما یه جنبه ی تاریک دارن؛ مال بعضیا رو بهتره ندونید. وگرنه زندگیتون شبیه چیزی میشه که سر من اومد. شبیه داستان من و شوهر ایرلندیِ دوست داشتنیم، که ناخواسته، وقتی نقاب نداشت چشمم به چهره ی واقعیش افتاد. کاری کرد خوف و دردی رو تجربه کنم که دیگه از عاشق شدن و رنگ سرمه ای بترسم. اون بهم نشون داد به همون سرعت و اندازه ایی که یکی رو دوست داری میتونی ازش متنفر بشی طوری که حتی نتونی تصور کنی چجوری توی دلت راهش دادی. ❀با اینکه دلم نمیخواست برگردم به اون جاده ی تاریک، با شفق های کبود و زمین قرمز که عشق سابقم رو رها کردم؛ ولی این داستان منه: اسم من، یا حداقل هویتی که قبل فرار داشتم، " میا والریا دنزل " هست. ولی برای یه مدت فامیلی "هوران" رو با خودم یدک میکشیدم. ● 𝕷𝖔𝖓𝖌 𝕱𝕱, ○ 𝕹𝖎𝖆𝖑𝖑 𝕳𝖔𝖗𝖆𝖓 ● 𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆, 𝖒𝖚𝖗𝖉𝖊𝖗𝖞 ☯︎ 𝖇𝖞: 𝒮ℴ𝓃𝓎𝒾𝒶 𑁍 𝒃𝒆𝒈𝒊𝒏 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ... 🥇#1 aurora
32 parts