عاشق بودن یعنی گربه بود. یعنی خسته و خوابالو یه قلب پیدا کنی و خودت رو توش بچپونی تا بخوابی. یعنی هرکی به قلبت نزدیک شد براش پنجول بکشی و زبون کوچولوت رو بکشی رو قلب خوشگلت تا مثل یاقوت براق بشه. چانیول، گربهی سیاهی بود. کلا سیاه بود. اگه ازش میپرسیدی خورشید چه رنگیه؟ گیج نگاهت میکرد و پلکهاش از چشمهای درشتش دور میشد و میگفت سیاهه؟ آخه یه گربه که براش مهم نبود خورشید چه رنگیه!! البته یه رنگ دیگه هم دوست داشت ولی اون رنگِ قرمز ملوس شده یا سفیدِ درحال جیغ زدن یا بنفشِ خوابیده، هیچ کجای کهکشونها به جز لمیده و درحال خُرخُر بین بازوهای اون پیدا نمیشد!!! و بله این زندگی اونها بود. یه آسمون شب با ستارههای صورتی تو سرزمین خوابهای پشمکی و عشقهای نباتی! #آبوهوایعشقگربهها ɢᴇɴʀᴇ: hybrid, fluff, romance, smut ᴀᴜᴛʜᴏʀ: Miyuna ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: chanbaek
12 parts