Part 4

2.1K 380 45
                                    

بالاخره جونگکوک درو باز کرد ولی بدون دیدن جیمین، تند تند شروع به قدم برداشتن کرد.

جیمین خودشو بهش رسوند و بازوشو گرفت.

جونگکوک با این لمس یهویی، از جا پرید. نتونست جلوی خروج صدای کوتاهی از بین لباشو بگیره.

- چطوره فقط یه روز راحت گذاشتنِ منو امتحان کنی؟!

جیمین بی توجه به حرف کوک، بازوی پسر بزرگترو کشید. جونگکوک همزمان که سعی میکرد بازوشو آزاد کنه، غرغر میکرد.

اما خب چون اطرافشون پر از آدم بود و کوک نمیخواست جلب توجه کنن، ناخواسته جیمینو همراهی کرد.

جیمین تا همین چند دقیقه پیش یک تُن سرزنش شنیده بود و الان باید برای توبیخش به اتاق رئیس میرفت اما زیباییِ کسی که دوسش داشت بی نظیر بود و بعد از دیدن این زیبایی، کنترل خودش غیر ممکن بود.

حداقل اینطور فکر میکرد...

بالاخره به یه کلاس خالی رسیدن و وارد شدن.

جیمین به سرعت درو بست و به سمت جونگکوک برگشت و نگاش کرد.

فقط بی صدا به همدیگه رو نگاه میکردن!

جونگکوک دیگه قرار نبود مثل دفعه ی اول ازش بپرسه که چرا اومدن اینجا چون جوابشو میدونست.

انگار مثل یه حقیقت تلخ بهش هجوم آورده بود... حتی از " نه " گفتن هم خسته شده بود.

اون راه های مختلفی برای دور کردن جیمین از خودش امتحان کرده بود.

حرفای سنگین و آزار دهنده ای به جیمین زده بود و شکستن قلبشو هم امتحان کرده بود.

سعی کرده بود جلوشو بگیره _ که بعدش بخاطر لینک مجبور شده بود کنار بکشه _ اما هیچکدومشون به درد نخوردن و فایده ای نداشتن.

انگار جیمین گوش هاشو به روی همه ی تلاشای پسر بزرگتر بسته بود.

خسته نشد. بیخیال نشد.

عقب نکشید. هیچ وقتم نمیکشید...

وقتی جونگکوک بدون هیچ حسی بهش نگاه کرد، نتونست تحمل کنه؛ بازوهاشو دور گردن پسر بزرگتر حلقه کرد.

جونگکوک واکنشی نشون نداد. جیمین صورتشو توی گودی گردنش فرو کرد و عطرشو نفس کشید.

عطر اون برای جیمین مثل بهشت بود. بوش از خوشبوترین گلها هم بهتر بود.

بی نظیر بود...

فقط اون همچین عطری داشت و جیمین دلش میخواست این عطر متعلق به خودش باشه. " صاحب " این عطرِ مست کننده هم مال خودش باشه!

برای اولین بار بود که انقدر خودخواه شده بود و نمیخواست حتی یک نفر اونو بغل کنه... اونو لمس کنه!

جونگکوک وقتی خیسیِ خفیفی رو روی گردنش حس کرد، خشکش زد.

پسر کوچیکتر داشت گریه میکرد.

PORN LINK | KookMinWhere stories live. Discover now