Part 7

2K 355 97
                                    

جونگکوک با دستمال توی دستش، گوشه ی لبشو که بخاطر غذا روغنی شده بود پارک کرد:

- خب؟ از اینجا که رفتیم چیکار کنیم؟!

با جیونگ به یه رستوران لوکس و گرون قیمت اومده بودن و گرون ترین غذاشو سفارش داده بود.

" چه رمانتیک! "

صدای درون جونگکوک هیچوقت ساکت نمیشد.

از اینکه به همچین جاهایی بیاد خوشش نمیومد و همش بخاطر جیونگ بود که قبول میکرد.

# میتونیم بریم خونه و کارای جذابی انجام بدیم!

جیونگ با لبخند شیطنت آمیزش به چهره ی کوک نگاه کرد.

جونگکوک حس غریبی داشت. خیلی وقت بود با جیونگ رابطه نداشت و این حس عجیبی بهش منتقل میکرد.

به دستاش نگاه کرد و متوجه شد بیش از حد روغنی ان _شایدم فقط دنبال یه بهونه بود_ . برای رفتن به سرویس بهداشتی از جاش بلند شد.

- ببخشید عزیزم. باید دستامو بشورم!

جیونگ با لبخند سرشو تکون داد.

جونگکوک برگشت و به سرعت خودشو به سرویس مردونه رسوند.

دستاشو به سرعت شست و توی آینه برای مدتی به خودش نگاه کرد. بعد از اینکه موهای کمی بالا رفتشو درست کرد از دستشویی بیرون رفت.

وقتی به سمت میزشون قدم برمیداشت، با دیدن موبایلش دست جیونگ چشماش تا آخرین حد درشت شدن و همون لحظه یادش اومد که هیچکدوم از پیاماش با جیمینو پاک نکرده!

خودشو به سرعت بالا سر جیونگ رسوند:

- هی... موبایلمو بده!

تن صداش با همیشه فرق داشت و همین باعث شد جیونگ از جا بپره و گوشی از دستش بیوفته!

جونگکوک تونست برای لحظه ای صفحه ی گوشیشو که روی زمین افتاده بود ببینه.

پیاماش با جیمین بودن!

= صدای نوتیفو که شنیدم... چیز کردم...خواستم ببینم... یعنی-...!

جیونگ خواست توضیح بده اما نتونست جملاتشو درست بیان کنه.

جونگکوک با حرص موبایلو از روی زمین برداشت و بعد نگاه ترسناکی به جیونگ انداخت.

جیونگ دستاشو به حالت تسلیم بالا برد و صداشو کمی کیوت و بچگونه کرد:

= جیونگ کوچولو بیگناهه آقا!

پسر بزرگتر موبایلشو توی جیبش گذاشت و بعد انگشت اشارشو سمت جیونگ گرفت و تکون داد:

- دیگه موبایلمو بدون اجازه ی من برنمیداری، پسر کوچولو!

با اینکه جمله ش نرم بود، لحنش خشن و جدی به گوش میرسید. رو به روی جیونگ نشست و دوباره زیر میز گوشیشو توی دستش گرفت.

PORN LINK | KookMinWhere stories live. Discover now