Part 15

1.7K 284 60
                                    

+ جونگکوکی... میشه دهنتو باز کنی؟

جیمین سعی میکرد قاشق پر شده از سوپ رو وارد دهن جونگکوک کنه اما جونگکوک روی نخوردن اصرار داشت.

سرشو به دو طرف تکون داد و لباشو بیشتر به هم فشار داد. جیمین چهره ی جدی ای به خودش گرفت:

+ منو دیوونه نکن. اون دهن خوشگلتو باز کن پسر خوب!

لحن جیمین کاملا تهدیدآمیز بود. جوری که میگفت "منو دیوونه نکن" هشداری بود که نشون میداد بعدش خبرای خوبی در راه نیست.

جونگکوک با لحن ناراضی گفت:

- جیمین، نمیخوام سوپ بیمارستانو بخورم!

جیمین نفس عمیقی گرفت تا عصبانیتشو کنترل کنه. از وضعیت جونگکوک استفاده کرد و چونه اشو گرفت. با فشار نسبتا زیادی لباشو از هم فاصله داد و محتویات قاشق رو به زور توی دهنش ریخت.

جونگکوک تو دلش انواع و اقسام فحش هارو میداد ولی حیف که نمیتونست به زبون بیاره.

+ تو این سوپ رو میخوری جونگکوک!

جیمین لبخند مصنوعی زد و متوجهش کرد که شوخی نداره. جونگکوک به کاسه ی سوپ با حالت انزجار نگاه میکرد و صورتشو جمع کرده بود. انگار که اون سوپ یه زهر بود و به محض اینکه بخورتش قراره بمیره!

- فکر کنم قراره بالا بیارم.

جیمین وانمود کرد نشنیده. شروع کرد به زیر لب آواز خوندن و همزمان قاشق های پر رو وارد دهن جونگکوک میکرد. قاشق بعدی رو بلافاصله و قبل از اینکه قبلی بره پایین، بهش داد.

جونگکوک به هیچ وجه نمیتونست مزه ی اون مایعی که قطعا سوپ نبود رو تحمل کنه. الان اگه خودش با اون وضع آشپزیش، این سوپ رو میپخت به نظرش خیلی خوشمزه تر میشد.

وقتی قاشق چهارم به سمتش اومد، جوری سرشو برگردوند که دست جیمین به شونه اش برخورد کرد و کل قاشق روی شلوار جیمین خالی شد.

جیمین بازم نفس عمیق کشید تا به خودش مسلط باشه:

+ جونگکوک، چند روز پیش از مرگ برگشتی عزیزم...!

قاشق خالی شده ی توی دستشو روی سینی پرت کرد و بجاش یقه ی لباس جونگکوک رو گرفت:

+ ولی فکر کنم میخوای بمیری!

جونگکوک دستاشو روی دستای جیمین گذاشت و یقه اشو آزاد کرد. اونم به اندازه ی جیمین آدم لجبازی بود و حاضر نبود کوتاه بیاد:

- گفتم... من این چیزو نمیخورم.

جیمین چیزی نگفت و لبخند زد. سینی غذا رو روی میز کنار تخت رها کرد و به سمت جونگکوک خم شد. به لباش خیره شده بود و کم کم فاصله ی لباشونو باهم کم میکرد.

ضربان قلب جونگکوک اوج گرفته بود.

+ آه... پسرِ خوشگل من...

جونگکوک خندید. چشماش کم کم داشت بخاطر بوسه ای که هنوز شروع نشده بود، بسته میشد که یهو جیمین عقب کشید.

PORN LINK | KookMinWhere stories live. Discover now