نميدونم چرا ولي يه دفعه پشت گلدون پنهون شدم و بدون اين که جین متوجه بشه خيلي آروم رفتم تو و سريع خودم رو رسوندم به اتاق.
جونگکوک هنوز خواب بود. لباسام رو برداشتم و اومدم بیرون، که یهو با دیدنش توی خونه شوکه شدم.
جين _ های.
سکوت منو که ديد سرش رو انداخت پايين. همين طور که ميومد سمت کاناپه تا بشينه، آروم با يه صداي نازک گفت:
جين _ های!
لبام رو گاز گرفتم تا نخندم. داشت صدای منو تقلید میکرد. يهو متوجه کاناپه شدم و بلند گفتم:
_ شيشه!
جين نيم خيز شده بود که بشينه ولي دوباره صاف ايستاد و برگشت که پشتش رو چک کنه. منم کيف و وسايلم رو گذاشتم يه گوشه و رفتم طرفش و باقي مونده شيشههاي شکسته و نازک جام رو از روي کاناپه برداشتم.
يهو متوجه تکيهاي که دست جين بود شدم. آثار رژلبم هنوز روش بود. صحنهها دوباره توي سرم چرخيد.
همينجا بودم، روي همين مبل. عطش و گرما تمام بدنم رو پر کرده بود. ليواني به لبام نزديک شد. سردي و شيريني شراب باعث شد تا چشمام رو ببندم.
راه گرفتن يه چيز سرد رو روي بدن داغم حس کردم، و صداي افتادن و خورد شدن شيشه، و بعد خيسي و گرماي لبهايي که روي لبام بود...
جونگکوک _ سرصبحی اینجا چی کار میکنی؟
با صدای جونگکوک به خودم اومد. یهو دیدم تمام این مدت زل زده بودم به لباي جين، بدون اینکه خبر داشته باشم. نمیدونم چیزی از حالت چهرهام مشخص بود یا نه، ولی حسابی هول کرده بودم. جین با اخم کمرنگي روي پيشونيش بهم خیره شده بود و جونگکوک بدتر از اون. وقتی دید هم من و هم جین، دوتایی فقط سکوت کردیم دوباره صداش رو برد بالاتر:
جونگکوک _ حرف زدن بلد نیستین؟
جين نفس عميقش رو داد بيرون و نگاهش رو به جونگکوک داد و گفت:
جين _ لازم نيست اینطوری پاچه بگيري. دارم میرم.
نیم نگاهی به من انداخت و بعد برگشت و رفت. احساس کردم منم بايد از اون جو فرار کنم. چون بعد جین، حالا نگاه خیرهی جونگکوک رو من قفل شده بود. بلاخره سکوتم رو شکستم و گفتم:
ESTÁS LEYENDO
Whore 2 | فاحشه ۲
Fanficحالا من صدایِ خنده هاتو از کجا بیارم وقتی دلم تنگ میشه؟ .............................................. بازی بین جونگ کوک و جی و دیانا و جین شوخی شوخی تموم شد ولی یه دختر جدی جدی مُرد. حالا جونگ کوک و جین بعد 2 سال برمیگردن امریکا، بدون اینکه بدونن س...