Lesson 13

311 51 11
                                    

دسته‌ی تِی رو با حرص زمین انداخت و باعث شد پسری که میز اول نشسته بود از جا بپره.
تهیونگ با پوزخند بدی سمتش رفت و کف دستش رو روی میزش گذاشته،سمتش خم شد:

"صبرم داره تموم میشه نابغه!"

جرئت نکرد به صورتِ خلافکارترین پسرِ مدرسه و سردسته ی زورگیرهای لعنتی نگاه کنه.
نفسش رو حبس کرد و به سختی جواب داد:

"م..من فردا امتحان دارم.."

تهیونگ با صدا خندید و دستهاش رو توی جیبش فرو کرد:
"جدی میگی؟خیلی بد شد که!"

اما بلافاصله خنده اش جاش رو به اخمِ وحشتناکی روی صورتش داد و از یقه ی جونگ کوک چنگ زد و اون رو از پشتِ میز بیرون کشید:

"تقصیرِ توعه احمق، که الان اینجاییم و باید تا شب کل طبقه رو تمیز کنیم!!اگه دهنِ خوشگلت طاقت میاورد و جلوی معلم چرب زبونی نمیکردی،مجبور نبودم تحملت کنم حالا هم خودت رو تکون بده تا زودتر کارمون تموم شه!!"

با حرص دستهای تهیونگ رو از روی یقه اش کنار زد و کمی صداش رو بالا برد:

"من به وظیفه ام به عنوان نماینده ی کلاس عمل کردم،تقصیر من نیست که تو تکالیفت رو انجام ندادی و شب تا صبح درگیر بفاک دادنِ پسرایی و فرصت نمیکنی به درست برسی!!!"

یه لنگه ابروی مشکی رنگِ تهیونگ بالا رفت و لبهاش به پوزخندِ بدی کِش اومد،قدمی به جونگ کوک نزدیک شد که درنتیجه اش، پسرِ روبه روش با عجله عقب تر رفت.تا جایی که پشتش به میز خورد و به تهیونگ فرصت داد کاملا بهش نزدیک بشه :
"چی گفتی؟"

جونگ کوک به سختی آبدهنِ نداشته اش رو پایین فرستاد که تپشِ دیوانه وار قلبش حواسش رو پرت کرد و به سرفه افتاد:
"هیچ..هیچی"

تهیونگ نیشخندی زد و دستش رو جلو آورد و صورتِ جونگ کوک رو به سمت چپ چرخوند:

"چه بلایی سرخودت آوردی نابغه؟ بالاخره گوشاتو سوراخ کردی!!که توجهمو جلب کنی؟"

لبهای جونگ کوک لرزید و با اخمِ بامزه ای مخالفت کرد،:

"نخیر!!..برو..برو سرکارت باید درس بخونم"

تهیونگ بدون اینکه عقب بره دستش رو سمت کرواتِ یونیفرمش برد و بازش کرد و سراغِ دکمه های پیرهنش رفت و همزمان با نگاهِ عمیقی به جونگ کوک خیره شد:

"البته،کمکت میکنم برای امتحان فردا آماده بشی! درس سیزدهمِ کتابمون،کارکردِ آلت تناسلی مردان،درسته؟؟"

رنگ جونگ کوک پرید و خواست از کنارِ تهیونگ فرار کنه که بازوش کشیده شد و شکمش روی میزِ نیمکت خم شد حالا تهیونگ کاملا از پشت بهش چسبیده بود و داشت باسنش رو با بی شرمی دستمالی می کرد.

"خودم بهت درس رو عملی یاد میدم،سعی نکن فرار کنی کوک،می دونم توعم می خوایش! کوچولوی هورنی میبینم که شورت نپوشیدی!!بدجوری واسم آماده بودی بیبی!"

🌿𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠 𝙎𝙘𝙚𝙣𝙖𝙧𝙞𝙤𝙨 🎞Where stories live. Discover now