ابرویی بالا انداخت و به لباس بین دستهاش اشاره زد.
فروشنده که بابت دوباره دیدنِ مشتریه همیشگیش توی امروز حسابی هیجان زده بود، لبخند ساده ای زد" میتونم کمکتون کنم ؟"جونگ کوک کلاه کپش رو صاف کرد و لباس رو روی پیشخوان گذاشت" البته، امروز یه کم عجله دارم پس..ممنون میشم کمکم کنی!"
اولین باری نبود که اون موتورسوار فوق جذاب و هاتِ کوچکتر از خودش، غیر رسمی باهاش حرف میزد و تهیونگ به جای نشون دادن حساسیت سعی کرد افکارش رو که سمت تصورات تحریک کننده ای میرفتن، متوقف کنه و از پشت پیشخوان بیرون اومد" خب..ام..مشکل این لباس چیه؟"
لبهای پسر مو بنفش کش اومد و به بدن تهیونگ نگاه مستقیمی انداخت" استیل بدنیه پارتنرم مثل توعه، آخرین باری که یه لباس سایز بزرگ بردم براش خیلی دلخور شد، نظرت چیه اینبار با اندازه ی تو بریم جلو؟"
تهیونگ لبش رو گزید و به اتاق پروو اشاره زد" میخوای بپوشمش تا ببینیش؟"جونگ کوک تکیه اش رو از پیشخوان گرفت و لباس رو دستش داد" ممنون میشم"
خب، تهیونگ واقعا قصد کمک داشت اما نه تا وقتی که پسر کوچکتر با پایین تنه ی برجسته شده اش، بی مقدمه وارد اتاق پروو شد و در و پشت سرش قفل کرد!
بازوهای جونگ کوک که دور کمر لختش پیچید، ناله ای کرد و در جواب کوبیده شدن کمرش به دیوار اتاق پروو، اخمی روی صورتش نشست" چیکار...چیکار میکنی؟"
جونگ کوک صورتش رو جلو برد و گاز آرومی از لاله ی گوشِ معطر پسر گرفت" تو با فیلمی که یواشکی از من گرفتی چیکار میکنی آقای فروشنده؟ از تموم مشتریهات وقتی لباس پروو میکنن فیلم میگیری؟"تهیونگ ناله ی محکمی به خاطر فشار انگشتهای جونگ کوک روی ورودیش کرد و به بازوش چنگ زد" آحح...نه..ههه...فقط..تو"
نیشخندی زد و همونطور که یکدستی زیپ شلوار و دکمه اش رو باز میکرد، جواب داد" پس باید بهای فیلمی که گرفتی رو بپردازی!"

STAI LEGGENDO
🌿𝙏𝙖𝙚𝙠𝙤𝙤𝙠 𝙎𝙘𝙚𝙣𝙖𝙧𝙞𝙤𝙨 🎞
Fanfictionتصور کنید، تهکوک جور دیگه ای باهم آشنا میشدن، ~ جور دیگه ای متفاوت ازچیزی ک هست، همدیگه رو دوست داشتند.. تصوراتتون غیرقابل محدود شدن هستند پس میتونند جریان پیدا کنند. ژانر: متنوع کاپل: ویکوک_ کوکوی نویسنده: Rêve چنل شخصی: @DaturaGray