تا حالا ب اسم فصل جدید دقت کردین؟ :)
سافت اسپات ک میشه نقطه ضعف
تو مهندسی بهش میگن اون قسمتی ک بناش نرمه و باعث میشه خونه خراب شه:)
جونگکوک سافت اسپات تهیونگه! هر چقدر هم فاکر و بدجنس باشه، تهش واسه کوکی سافت میشه.
.
.
-خینگتهیونگ با تعجب سرش رو برگردوند. جونگکوک حرف بد زد!؟ دوباره چی عصبیش کرده بود!
-دوشی بد. بت دفتم بخول
قاشق پلاستیکی رو جلوی دهن عروسک خرگوشش گرفت و وقتی نتونست بهش غذا بده اخم کیوتی لای ابرو هاش نشست. چرا خرگوش خنگش نمیفهمید باید بخوره، فرقیم نداشت اگه دهن عروسک دوخته شده بود. تو قانون بچه رییس همچین چیزی معنا نداشت!
-بخوللل پشل امخ
-بیبی حواست هست داری حرف بد میزنی؟کوکی بدون سر بر گردوندم قایمکی به ددیش نگاه کرد و آب دهن قورت داد. اوه ! ددیش ناراحت شده بود؟
-کوکی؟! چرا از حرف های بد استفاده کردی وقتی میتونی درست صحبت کنی؟
کوکی بیخیال عروسکش شد. سمت تهیونگ چرخوند و سر به زیر منتظر موند. روشی که همیشه جواب میداد، مظلوم نمایی....
البته که کوکی از قصد این کار رو نمیکرد ،ذات پاک لیتلیش باعث شده بود ،بغض گلوشو بگیره. و چشم های کیوت و خوشگلش کم کم اشکی شه.-چرا کوکی؟
زمزمه کوکی قابل شنیدن نبود. انگار حرف هایی رو با خودش تکرار میکرد.تهیونگ که گیج شده بود، گلو صاف کرد و گفت:
-نمیفهمم بیبی. بلند صحبت کن
-نم نم-نمیدونم که نشد جواب. از دوشی معذرت خواهی کن
لب پایینی کوکی آویزون شد و خرگوشش رو بغل کرد. معلومه که قصد ناراحت کردن خرگوششو نداشت.فقط به خاطر گرسنه نموندش میخواست غذا بده. تا قوی و بزرگ شه. و فکر میکرد این طوری مثل جین هیونگش جدی میشه و روی دوشی تاثیر میزاره.
-مژلت مخوام دوشیبغضش ترکید و اولین دونه اشک پایین ریخت. تهیونگ با دیدن این صحنه آه کشید.مشخصا نمیخواست سخت بگیره ولی بددهن شدن کوکی به عنوان یه بچه مناسب نبود. اونم وقتی سابقه داشت و کلی برای مودب شدن دوباره اش تلاش کرده بود.
دست هاشو باز کرد تا بیبی نق نقوش رو بغل کنه. کوکی بدون تکون خوردن و لباس آویزون به ددیش خیرت موند. اجازه داشت؟ وقتی تهیونگ سر تکون داد ، با عجله عروسک رو زمین انداخت و خودش رو تو بغل ددیش جا داد.
-ببشید تهلون. کوکی نالاحته-نیاز نیست ناراحت باشی بیبی. فقط دیگه تکراری نکن
گونه خیسش رو نوازش کرد تا اشکی نمونه. لبخندی به نوک دماغ سرخ شده اش زد و چشم های آهویی شو رو بوسید. زیبا ترین چشم هایی که به عمرش دیده بود. نقطه ضعف قلبش...-ددی نالاحت نیش؟
-نیستم بیبی. اصلا..
-اوتیسر تکون داد و پشت دستش رو روی گونه اش کشید. رد اشک هاش حس خیسی و خنکی رو به گونه اش منتقل کرده بود.
-کوکی باژی تنه؟
VOUS LISEZ
Soft Spot | Vkook & Namjin
Fanfictionصورت جونگکوک رو بین دست های لرزونش گرفت. -بگو دوسم داری -دوست دارم - قول بده جونگکوک... بهم بگو تا تهش مال منی -تا تهش مال توام کیم تهیونگ. هیچکس و هیچ چیز نمیتونه بین مون جدایی بندازه. نفس داغ تهیونگ حواس جونگکوکو پرت میکرد. -حتی اگه یه پسر جوو...