هیلو گایززز
میدونم که کتکم میزنین ولی این قسمته جدید نیست😂
حس کردم که بهتره یه بیوگرافی از شخصیت هایی که تا الان وارد داستان شدن بهتون بدم.
و یه نکته کوچیک دیگه هم ته دلم مونده بود میخواستم بگم...چرا انقدر تفاوت ویو و ووت ها بالاست ://
ینی من میبینم یه قسمت ۷۰ و خورده ای ویو خورده ولی فقط ۲۰ و خورده ای ووت.....اخه شما هم بودین زورتون نمیومد..؟
من که از نوشتن و اپ کردن این فیک چیزی جز ووت و کامنت طلب نمیکنم و واقعا درک نمیکنم که چطوری میخونین و به خوندن ادامه میدین ولی نویسنده رو حمایت نمیکنین...
بخدا فیک نوشتن الکی نیست، بارها شده اشتیاق نداشتم و بخاطر این که یک قسمت رو بد نوشتم، کلش رو پاک کردم تا به بهترین روش براتون اپش کنم.
لطفا یکم وجدان داشته باشین و حمایت کنین وگرنه من خیلی راحت میتونم اپ فیک رو متوقف کنم :)مرسی که به حرفام گوش دادین~~~
این عکس هایی که اپ کردم تمام تلاشم رو کردم دقیقا همونطوری باشه که من شخصیت ها رو توی ذهنم موقع نوشتن تصور میکنم، اینطوری کمک میکنه که شما هم راحتتر تصورشون کنین!
اگر شخصیتی به داستان اضافه شد باز قول میدم بیوگرافی رو کامل کنم!(این جیمینه توی ذهن منههههه! پوست سفید و موهای نرم مشکیش...داغونم)
پارک جیمین.
سن: 23
محل تولد: ؟؟؟
تا جایی که خودش میگه در سئول متولد شده اما از 5 سالگی به قبل خاطراتش شفاف و واضح نیست.
شغل: دانشجوی سال اخر رشته ی روان پزشکی.
اعضای خانواده: ؟؟؟؟
از 8 سالگی همراه با کیم سانگهون به عمارت کیم اومد و با اون ها شروع به زندگی کرد.
آدم درونگرا و خجالتی ای دیده میشه اما در کنار افرادی که باهاشون حس راحتی میکنه خیلی برونگرا و حتی آدم شلوغی بنظر میاد.
معمولا سعی میکنه جلوه ی منطقی همه چیز رو ببینه اما هیچوقت موفق نمیشه و احساساتش منعش میکنن.
KAMU SEDANG MEMBACA
The Taste Of Ink
Misteri / Thrillerباد سوزناکی که از بین میله های سرد وارد اتاقک سلول میشد و صدای ترسناکی رو ایجاد میکرد. برخورد چندین سوزن کوچیک به پوست نازک و پخش شدن درد داخل اجزای بی قرار بدنش. حرکت اون مردمک های سیاه رنگ روی بدنش. دقیقا همین لحظه بود که اون با حس طعم جوهر که داخ...