(#خلاصه)
داستان از اونجایی شروع میشه که با خبر مرگ مادر بزرگ خاندان کیم برای هر کدوم از نوه ها نامه ای ارسال میشه با مضامین متفاوت که اونها رو توی کاخ خانوادگیشون جمع میکنه.
اونها خونه بزرگترین نوه یعنی کیم سوکجین جمع میشن و همدیگر رو بعد از سال ها میبینن و داستان خاص خاندان کیم از اونجا شروع میشه...
ولی قبل از همه اینا بیاییم یه لخش مهمی رو توضیح بدیم...
#بلکسوان به چه معناست؟
اولین بار محققان جانور شناسی که پا توی استرالیا گذاشتن از کشف موجود جدید پشیمون شده بودند و دیگه امیدی نداشتن که خیلی ناگهانی و بی برنامه یه قوی سیاه پیدا کردن! جالبه نه؟
در معنی دور هم استفاده از واژه قوی سیاه به معنی بدست آوردن موفقیت یا پیروزی در اوج نا امیدی میشه!
آهنگ بلک سوان دقیقا یه همچین مضمونی داره، دریایی عمیقی که با تمام تاریکی و سیاهی باز هم معجزه خودش رو داره!
فقط این جمله رو دوست دارم قبل از شروع بگم...
جونگکوک اشک هاش رو پاک کرد:مین یونگی توی اوج درد و تاریکی میدرخشید، سیاهی که درخشندگی اش زبان زد بود!
~~~
بریم سراغ معرفی کارکتر هاکیم بک آه (پدر بزرگ)
*عکس جوونیشپارک اون سو (مادر بزرگ)
*عکس خیلی قدیمی نیست ارواح تسخیری جسمشون دیر پیر میشه!
YOU ARE READING
𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝑺𝒘𝒂𝒏🖤🦢
Fanfiction[complete] ─ ̶Season 1 "Black Swan" ✔️ ─ ̶Season 2 "Black Torment " وقتی خبر مرگ مادر بزرگ بهمون رسید تعجب کردیم چون نباید درست باشه، مادربزرگ سالم ترین پیرزنی بود که میشد دید و خبر مرگش عجیب بود ولی عجیب تر از همه وصیتش بود... " سلام به نوه های ع...