کامنت و ووت بالای سی باشه پارت بعدیش رو هم آپ میکنم هم کامنت هم ووت فعلا
ییبو از اتاق خارج شد و محض احتیاط محکم در رو بست .
پاهاش رو محکم روی زمین میزد و به طرف منشی قبلی به راه افتاد
رییس انقدر منحرف انقدر هیز مگه داریم ؟
ییبو قبول داشت خودش هم منحرف هست کم و بیش بعضی اوقات هیز هم میشه ولی آخه ... آخه شیائو ژان رکوردش رو زده بود
با رسیدن به منشی زن احترامی بهش گذاشت و با لبخند شروع به صحبت با زن کرد
+ رییس گفتن راجب مسائلی که باید خودم انجام بدم از شما بپرسم
- بله ... لطفا اینجا بشینید
ییبو طبق حرف زن روی صندلی کنار میز نشست ، منشی هم کنارش ، پشت میز نشست و شروع به توضیح کارهای مربوطه شد
زمان کمی گذشت که طبق قانون نانوشته ی کارما ییبو و منشی باهم چشم تو چشم شدن و از اون لحاظی که کارما اصلا قانونی به نام بچ کردن شانس مردم نداشت ، ییبو هم اصلا شانسش به سوی بچ شدن نرفت .
/ آلفای جذابیه .. خوشتیپم که هست ، این پنج دقیقه هم مدام بهم نگاه می کرد اوه خدایا من باید باهاش سرد برخورد کنم تا متوجه بشه بدست آوردن من آسون نیست /
ییبو صورتش رو کج کرد و سعی کرد کمی از منشی فاصله بگیره که دست زن روی پاش قرار گرفت
ییبو متعجب به دست زن که روی ران پاش حرکت می کرد نگاه کرد .. مگه نگفته بود که سرد برخورد میکنه پس این دیگه چیه
ییبو لب هاش رو از هم فاصله داد تا زن رو از کارش پشیمون کنه ولی با صدای بلند شکستن چیزی سرجاش تکونی خورد و به طرف صدا برگشت
شیائو ژان بدون هیچ حالتی روی صورتش به دیوار تکیه داده بود و به خورده شیشه های لیوانی که روی زمین پرت کرده بود نگاه میکرد
با حالتی سرد رو به منشی کرد
- برو بگو بیان اینجا رو تمیز کنند
زن چشمی گفت و سریع بلند شد تا زودتر کاری که بهش گفته شده بود رو انجام بده
اما درست قبل از اینکه کامل از طبقه خارج بشه شاهد نشستن ژان روی پاهای ییبو بودشیائو ژان وقتی از رفتن زن خیالش راحت شد تصمیم گرفت که بلند بشه ولی با به یادآوردن اینکه می خواست با تحریکش اندازه ی عضوش رو تخمین بزنه نیشخندی زد
ESTÁS LEYENDO
رییس خجالتی (bjyx)✔️
Fanfic•پایان یافته ● وانگ ییبو آلفایی که بعد از تصادف قدرت ذهن خوانی پیدا می کنه به عنوان منشی رییس شرکت XM استخدام میشه شیائو ژان رییس شرکت XM امگایی که به رییس خجالتی معروفه اما همین رییس خجالتی خود واقعیش رو به ییبو نشون میده ییبو « وات د فاک این کج...