"2"

815 164 30
                                    

شیائو ژان اصلا براش مهم نبود الان چشم های منشی از کاسه درمیاد و یا حتی ممکن خون منشی به گردنش بیافتد فقط و فقط کاری که انجام میداد براش مهم بود.

پس بدون هیچ توجهی به منشی فلک زده که یخ زده بود خودش رو روی پاهای ییبو همانطور که نشسته بود ، حرکت داد .

+خب ییبو ... چرا زل زدی به پایین تنت پرونده رو برام توضیح بده

وانگ ییبو نگاهش رو به زور از عضوی که سعی داشت حضورش رو اعلام کند ولی ژان محکم روش نشسته بود ، گرفت

-ژان .. به نظرت بهتر نیست که ... حداقل منشی رو بفرستی بره

+هوم نظر خوبیه ... خانم منشی

منشی با صدا شدنش دست از سوراخ کردن زمین با نگاهش برداشت

* بله قربان

+ما مزاحمتیم ؟

*قربان منظورتون رو متوجه نمیشم ...

+ما مزاحم زل زدنت به زمینیم

* خیر قربان

+دیدی ییبو ، مزاحمش نیستیم پس تا وقتی اون پرونده ی کوفتی رو برام توضیح ندادی نمیتونم بفرستمش که بره

شیائو ژان بعد از حرفش کمی بلند شد و قبل از اینکه ییبو نفس راحتی بکشد محکم روی عضو ییبو نشست که داد ییبو تقریبا کل ساختمان رو ترساند

+خانم منشی میتونی بری

*ممنون قربان

منشی همانطور که سرش پایین بود شروع به راه رفتن کرد ... توانایی بالا اوردن سرش و دیدن رییسش رو در ان شرایط نداشت .. یکم زیادی سرخ شده بود

و مطمئن بود اگه سرش رو بالا میاورد ... بخاطر سناریوهایی که در ذهنش میساخت سریعا خون دماغ میشد

+الان میری تو دیوار منشی عزیز

*بله .. نگ آخخخخخخ

منشی دماغش رو گرفت و به اون دونفر نگاه کرد و دست خودش نبود ذهن بی ال پسندش رفت و وارد خط تولید بچه شد ... خداراشکر کرد حداقل بهانه ای برای خون دماغ شدن دارد

با بیرون رفتن منشی ... ییبو داد خفه ای کشید و ژان رو بلند کرد روی میز گذاشت

+چراااا بلندمممم کردییی عضوت خیلی باحال بود ... بدبخت بین سفت شدن و نرم بودن مانده بود ... ماساژور خوبی بود

- ژان .... اون زن منشی ...

+هوم چیه ؟ ذهنش رو خوندی ؟ عیبی نداره

-چی ؟

+مطمئن شدم منشی ای که استخدام میکنم طرفدار به شدتتتت بی ال باشه ... البته اینجا بی ال زیاد هم مطرح نیست چون به هرحال من امگام و تو الفا ... خب تا کجا پیش رفت

-خط تولید بچه راه انداخت

+هووم چیییی مگه کارخونه ام که خط تولید راه بندازه .... حالا من مشکلی ندارم اگه خط تولید من نباشم ، تو باشی

رییس‌ خجالتی (bjyx)✔️Donde viven las historias. Descúbrelo ahora