سرش رو به سر شیائو ژان نزدیک کرد- فردا هم باید سکس کنیم بلاخره باید داماد مامانم رو مارک کنم
+ بگیر بخواب خیال بافی هم نکن وگرنه باید با باسن عزیزت و راه رفتنت خداحافظی کنی
- بیداری ؟
+ نه خوابم ، تو خواب باهات ارتباط برقرار کردم ... بخواب
***
صبح شیائو ژان زودتر از وانگ ییبو بیدار شد .. هر حرکت کوچکی که انجام میداد تقریبا یک جمله ی بلند فحش به ییبو میداد
لباس هاش رو با کمترین سرعت پوشید و از خونه بیرون رفت
با شنیدن صدای در ییبو که سرش رو زیر پشتی قایم کرده بود بالا اورد
- رفت ؟ هوووف
ییبو وقتی ژان بیدار شده بود ، بیدار بود اما با شنیدن فحش ها ولحن فوق عصبی ژان انگار که قاتل سریالی بود ترجیح داد فقط هیچ کاری نکنه
از روی تخت بلند شد ... از اتاق بیرون رفت ، از دیشب چیزی نخورده بود .. عملیات نصفه شبی هم که دیگه کلا تمام قند هارو مصرف کرده بود ، لباس هاش روپوشید تا حداقل کیکی چیزی بخره
نگاهی به خونه انداخت
- من کلید ندارم ، یعنی مشکلی نیست در رو قفل نکنم ؟
دستش رو روی دستگیره گذاشت که در باز شد و با زاویه ای درست کل صورتش رو قاب گرفت
فرد با شنیدن ناله ای از پشت در هینی کشید و سریع وارد خونه شد ولی با دیدن کسی که هیچ شباهتی با برادر زادش نداشت اخمی کرد
* تو کی هستی ؟
- وانگ ییبو
* خونه ی ژان چیکار میکنی ؟
ییبو سرش رو از بین دست هاش بیرون اورد
به زن نگاهی انداخت ... یکم شباهت بین زن و ژان بود ، با خودش فکر کرد احتمالا مادر رییسش هست- شما مادر رییس هستید ؟
* اوه تو کارمند ژانی ؟ من عمش هستم
/ شت خدا به دادم برسه حالا حتما میخواد عمه بازی دربیاره /
به چشم های عمه ی ژان خیره شد و به این نتیجه رسید برادرزاده و عمه کاملا شبیه هم هستند
/ عزززززییییزم میبینم ژان ژان سلیقه ی خوبی داره ... ببین چه جذابه .. هیکلش هم معلومه خوب چیزی هست .. باید به این بچه افتخار کنم ، یه الفای یا بتای جذاب برای خودش گرفته .... شب اینجا بوده یعنی باهم چند دور سکس کردند ؟ ... یادم باشه به راه رفتن ژان نگاه کنم /
STAI LEGGENDO
رییس خجالتی (bjyx)✔️
Fanfiction•پایان یافته ● وانگ ییبو آلفایی که بعد از تصادف قدرت ذهن خوانی پیدا می کنه به عنوان منشی رییس شرکت XM استخدام میشه شیائو ژان رییس شرکت XM امگایی که به رییس خجالتی معروفه اما همین رییس خجالتی خود واقعیش رو به ییبو نشون میده ییبو « وات د فاک این کج...